نذیر رها ؛ نویسنده و پژوهشگر
رقابت میان رهبران تاجیک برای پیشی گرفتن از یکدیگر در قدرت و جایگاه های مردمی در سالهای اخیر شدت گرفته است. این رقابت باعث ایجاد پراکندگی میان حزب جمعیت اسلامی افغانستان خصوصاً بعد از کشته شدن استاد برهان الدین ربانی رهبر این شده است. شخصیت های رده ی اول تاجیک هر کدام از مسیری خاص به این رقابت وارد شده و از احساسات مردمی تا معامله گری های سیاسی و به کار گیری پول و امتیاز دهی همه دستمایه ی این شخصیت ها در این رقابت میباشد.
تشدید رقابت تا جای اوج گرفته که امروز تعدادی از این شخصیت ها تیشه به ریشه ی بزرگترین سازمان سیاسی مردمی شان میزنند تا مگر با فروپاشی این سازمان راه شان برای پیشی گرفتن از رقبا باز تر شود. وضعیت و شرایط رقابت باعث شده تا بعضی ها اقدام به استفاده از شیوه های خطرناک کنند. در روزهای اخیر به نظر میرسد که این رقابت وارد سطح خودزنی گروهی شده و علاوه بر خطر فشارهای بیرونی بر این تبار، بعضی عناصر درونی نیز برای مردم شان مبدل به پدیده های خطرناک گردند.
در این گیرو دار تعدادی از این شخصیت ها به دلیل موضعگیری ها و تحرکات اشتباه شان جایگاه خویش را در میان مردم شان از دست داده اند. استاد عطا محمد نور تا چندی پیش به حیث یکی از گزینه های قدرتمند رهبری تاجیک تباران افغانستان مطرح بود، اما عضویت وی در گروه اشرف غنی و اقدام اش علیه کاندیدای مورد حمایت و قبول مردمی این گروه اجتماعی، باعث شد تا عقبه ی مردمی اش به شدت تضعیف شود تا حدی که این روزها دیگر در نظر داشتن او به حیث یک گزینه برای رهبری تاجیکان خبط سیاسی و نظری غیر عملی پنداشته میشود.
اخیراً امرالله صالح با شدت و حدت بیشتری برای تثبیت جایگاه خود تلاش میکند. صالح جوان در مقایسه با افراد کلیدی رهبریت تاجیک تاریخی کوتاه و کم وزن دارد. او در پس سقوط طالبان و تاسیس نظام جدید به احراز کرسی ریاست عمومی امنیت ملی روی زبانها افتاد. بعد ها با کشته شدن استاد ربانی و اوج گرفتن رقابت روی مسئله رهبریت هوای ورود به این صحنه به سرش زد.

صالح از همان ابتدا میدانست که در درون ساختار سخت و با پیشینه ی حزب جمعیت امکان رشد سریع او بسیار کم است. به این دلیل تلاش کرد تا یکی از قوه های فشار علیه حزب جمعیت باشد و در کنار دیگر عناصر متمایل به فروپاشی جمعیت عمل کند تا راه رشد و تثبیت جایگاه اش کوتاه تر شود. انتخابات ریاست جمهوری اخیر و کشمکش های شدید روی مسایل حساس قوم ، تخته ی خیز صالح به طرف هدفش شد. او با پیوستن به اشرف غنی به گونه ی علیه منافع و دیدگاه عمومی قوم اش وارد عمل شد تا در ساختار قدرت دولتی از دیگران موضع بالا تری را گرفته و به این ترتیب امکان اقدامات بیشتر جهت رسیدن به هدف را بیابد.
بعد از تثبیت نتیجه ی برآمده از تقلب و معامله ی ننگین دوباره ی داکتر عبدالله، فشارهای از جانب گروه های غیر پشتون علیه دولت نامشروع اشرف غنی اوج گرفت و این نیاز به اشرف غنی خلق کرد تا صالح را به حیث پیش قراول این تقابل مورد استفاده قرار دهد. صالح چنانچه سالها به دنبال چنین فرصتی بود، مقام معاونیت ریاست جمهوری را مبدل به سنگر جنگ علیه مجموعه ی سران قوم تاجیک کرد. آشنایی صالح با ترفندها و شیوه های استخباراتی ابزار خوبی جهت پی ریزی و سازماندهی برنامه ها علیه سران قوم تاجیک شد.
صالح به خوبی میداند که در وجود اشخاص با ریشه و تاریخدار، سرعت رشدش در رسیدن به هدف بسیار کند خواهد بود. بناً راه کوتاه رسیدن به هدف برای صالح، تضعیف و یا حذف این شخصیتهای رده اول و مدعی رهبری قوم تاجیک است. طوری که این روزها به نظر میرسد صالح جنگ را در این راستا در سه محور شعله ور کرده است
اول زدن هسته های عملیاتی و مهره های جنگی تاجیک مانند قوماندان های میان رتبه ی اردو، پولیس، امنیت ملی و مجموعه ی هسته های عملیاتی تاجیک ها در بیرون از ساختار دولت. نظامیان تاجیکی که در سطح قوماندانی یک تولی یا کندک قرار دارند و از لحاظ فکر و ارتباطی با دیگر شخصیت های رده اول تاجیک نزدیک هستند، همه تحت خطر پنداشته میشوند. به حکم صالح همه شان برای ادامه ی سیاست های صالح و اشرف غنی خطرناک اند. گروه دیگر تحت خطر، نویسنده ها و قلم به دست های عضو سازمان و یا در رابطه ی نزدیک و همسو با رهبران تاجیک قرار دارند. این گروه ها از لحاظ تبلیغاتی سیاست های صالح را خنثی میکنند و افکار عمومی را در جریان برنامه های خطرناک صالح قرار میدهند.
بناً همچنانکه صالح بارها به صورت علنی گفته، با این گروه تصویه حساب خواهد کرد، افراد کلیدی شان، اکنون یکی پس از دیگری در خطر حذف قرار دارد. صالح جهت آفت زدای مسیر خودش، نیاز جدی به خاموش ساختن صدای منابع تبلیغاتی رقبایش دارد. اوج گرفتن حمله به فعالین مدنی و خبرنگارها اگر کار دستگاه حاکم نباشد، صالح و اشرف غنی به خاموش شدن این صدا ها بی میل نیستند. هدف دیگر صالح حذف فیزیکی، تشکیل پرونده های اخلاقی و اختلاس مالی برای ترور حیثیتی و یا نابودی سازمانی شخصیت های رده اول تاجیک های افغانستان میباشد. گزارش ها نشان میدهد که این این روزها بیشترین زمان صالح صرف اجرای این برنامه ها میشود. اشرف غنی چراغ سبز برای زدن مخالفین اش که حالا مخالفین صالح نیز میباشند، به صالح نشان داده و دست اش را در اجرای توطیه ها علیه این عناصر باز گذاشته است.
صالح هم بیدریغ به هر ابزاری جهت نزدیک شدن به هدف اش متوسل میشود. تشکیل پرونده ی اختلاس علیه عطا محمد نور و حذف افراد تیم عطا نور از ادارات به شدت جریان دارد. صالح برای عقب زدن عطا نور از بدنه ی دولت و مهیا ساختن زمینه برای خود به حیث تنها گزینه ی همدست کلیدی تاجیک در تیم اشرف غنی، هر کار ممکن را میکند، کما اینکه توانسته اولین قدم هایش را با موفقیت در این زمینه بردارد. همزمان خبر میرسد که پروژه تضعیف لطیف پدرام شخصیتی که اشرف غنی از حذف و یا تضعیف اش بی نهایت خوشحال میشود، روی دست صالح قرار گرفته است. ظاهراً قدم اول این پروژه بی دفاع ساختن لطیف پدرام در برابر حملات تروریستی است، چرا که پدرام از مهمترین اهداف گروه های تروریستی در افغانستان شناخته میشود و این روزها پیوسته تحت فشار شدید تهدید ها قرار دارد. بی دفاع ساختن پدرام دست گروه های تروریستی را در حذف پدرام باز میکند. صالح به خوبی میداند که به لحاظ موضع سیاسی در موقعیت بسیار ضعیف تر نسبت به پدرام قرار دارد.

تا زمانی که پدرام در این موضع باشد و با شجاعت از موضع اش دفاع کند، امرالله صالح باید خواب رهبریت تاجیک ها را ببیند و بس. با اینکه در هر کوچه و پس کوچه ی کابل حتی افرادی که به صورت جدی تحت تهدید قرار ندارند هم جاده ها را بسته و یک پادگان از خود در میان منطقه ی مسکونی دارند، اما پدرام با اینکه هیچ محافظ شخصی ندارد و موانع کنار خانه اش سالها قبل توسط نیروهای دولتی گذاشته شده و آن هم این دیوارهای بتونی در ملک شخصی او قرار گرفته است، باز هم امرالله آدم میفرستد تا حتی دیوار های را از ملک شخصی اش حذف کنند تا پدرام بی دفاع بماند.
مجموع اقدامات صالح در این زمینه یک هدف دارد و آن فراهم کردن زمینه ی حذف، تضعیف و یا مطرود ساختن شخصیت های کلیدی رده اول تاجیک ها. صالح رسیدن به رهبریت تاجیک های افغانستان را با چنین شیوه ی پیگیری میکند. مسلم است که با هر قدمی که صالح برمیدارد، فاصله میان خود و مردم اش را بیشتر میسازد و در نهایت چون بازی سیاسی در افغانستان بر پایه ی قومی میچرخد، این صالح است که در میانه تنها و بیکس و مطرود خواهد ماند