سیاست طالبان در قبال زنان بر مبنای طرح یکسان سازی فرهنگ افغانستان با الگوی جنوب است. در مناسبات قبیله ای حاکم در میان قبایل پشتون، زن یک پدیده ی نقشمند در مناسبات قدرت نیست. درک جایگاه زن در چارچوب الگوهای قبیله ای زمانی درست درک میشود که فرایند مشارکت و حضور زنان را در صد سال اخیر در این جغرافیایی فرهنگی مطالعه کنیم. در صد سال گذشته هیچ جریان مقتدر و پیشروی از زنان در جنوب شکل نگرفته است، هیچ رهبر زنی از میان این قبایل برنخاسته است، هیچ دانشمندی که برآیند کارش حایز اهمیت در حوزه ی دانش باشد، سر برنیاورده است. تمام حوزه ها را مردان به حیث تنها نیروهای محق در حوزه ی قدرت تحت تسلط خود درآورده اند. ریشه ی زمینگیری فرهنگ پشتونها دقیقاً در همین نکته است. آنها زن را شی می پندارند و اراده ی انسانی زن را زیر فشار الگوهای قبیله ای چنان شکسته اند که زنان قبیله توان تربیت انسان های دگر اندیش و مولد را ندارند. ظرفیت بی حد و حصر خشونت و گرایش به سوی گروه های مسلح و تن دادن به اسلام سنتی بی هیچ پرسشی، ریشه در همین ضعف جامعه ی پشتون دارد. طبیعی ست که وقتی نگرش سنتی جایگاه مرد را استحکام میبخشد و عنصر مسلط در مناسبات قبیله ای مرد است، تمام توان مردان صرف حفظ این مناسبات میشود و هر رفتار و الگویی که جهت کمرنگ کردن اقتدار مردان در مناسبان قبیله ای را داشته باشد، توسط نگرش مسلط مردان که آن را به نفع خود نمیداند، با شدت محکوم و نابود میشود.
اکنون این الگوی شی پنداری زن توسط الیت پشتون خصوصاً گروه طالبان که پیشقراولان نگرش قومی پشتون در افغانستان هستند، میرود که به تنها الگوی اجتماعی در تمام افغانستان تعمیم گردد. ترس نیروی مسلط در قبایل پشتون از اینکه فرهنگ هزاره ها یا تاجیک ها یا دیگر اقوام غیر پشتون ممکن است با حرکتی گام به گام مبدل به الگوی مسلط گردد، کاملاً به جا است. رشد زنان در جامعه ی غیر پشتون در افغانستان اقلن در ۲۰ سال گذشته نشان داده که زنان توان پیشگامی در عرصه های سیاسی و الگوسازی زیستی را دارند. مشارکت زنان در پروسه ی آموزشی در مناطق هزاره نشین و تاجیک و غیره زنگ خطر جدی برای مناسبات قبیله ای که روایت اقتدار در محور الگوهای مردانه را دنبال میکند بود و همین باعث شد تا الیت پشتون برای حفظ الگوهای سنتی خود، اقدام به حمله به فرهنگ های دیگر کند تا مبدل به الگوی غیر مردانه نشوند و زمینه ی تعمیم را به حیث یک الگو در مجموع کشور فراهم نسازند. وصف زمینگیری فرهنگ پشتون خصوصاً در حوزه ی حقوق زنان دردآور است. حتی امروز در ولسوالی شنوار در جنوب افغانستان زن بازار وجود دارد که زنان همچون کالا خرید و فروش میشوند. در چنین چارچوب زیستی، مرد پشتون حاکم بلامنازعه ی قدرت میباشد. این نیروی حاکم امروز برای مجموع افغانستان قانون میسازد و با زور تحمیل میکند. مشخص است که هدف طالب از طرح چنین برنامه ی شومی، از پای انداختن نیروهای پیشرو زنان در جغرافیایی فرهنگی غیر پشتونهاست. علاوه بر مسئله ی مبدل شدن زنان مثلا تاجیک به الگوی حق خواهی برای زنان پشتون و تحریک شان در جهت حق خواهی، مورد دیگری که برای الیت پشتون در این معادله زیان بار تلقی میگردد، اضافه شدن زنان غیر پشتون به عنوان نیروهای پر تعداد در کنار نیروهای مرد است که این حوزه ی رقابت را برای الیت های پشتون سخت تر میسازد.
طرح کنونی طالب اساساً نه با هدف ترویج دین دنبال میشود و نه ربطی به حماقت رهبران طالب دارد. این طرح خیلی هوشیارانه در محور منافع مردان پشتون طراحی شده و دنبال میگردد. هرگونه تلاش برای تقلیل این طرح به حماقت رهبران طالب و یا دینداری محض این گروه گریز از واقعیت بسیار دردناک پشت پرده ی این سیاست ویرانگر است. با اینکه جامعه ی غیر پشتون افغانستان نیز در بسیاری حوزه ها اسیر دین سنتی میباشند، اما فراخی دامن فرهنگ این اقوام، امکان شکل گیری و رشد زنان را کاملاً از بین نمیبرد. مصداق آن بیست سال گذشته است که مشارکت زنان در حوزه ی مدنی و آموزشی در مکاتب و دانشگاهها در بسا مناطق بیش از کمیت مردان بود، اما داستان در جنوب افغانستان کاملاً تفاوت میکند. اگر پرسیده شود چند درصد زنان در جنوب در پروسه های آموزشی مثل مکتب و دانشگاه مشارکت داشتند، پاسخ اگر آمار ارائه شده در طی بیست سال گذشته باشد، بسیار دردآور است. حدود هفت درصد زنان مشارکت داشتند و بیش از نود درصد مردان. این در حالیست که در مجموع گراف مشارکت در پروسه های دانش محور در جنوب بسیار کم بوده. حتی ولایاتی در جنوب میتوان نام برد که در سال ده نفر فارغ التحصیل دختر از صنف دوازدهم نداشتند، چون فرهنگ مسلط اجازه ی تحصیل برای دختران را نمیدهد. بناً طبیعی ست که در چنین فرهنگی با چنین مناسباتی مخالفت با الگوهای که طالب معرفی میکند به طور جدی وجود ندارد. گاهی اگر صدای انفرادی بلند میشود، چنان ضعیف است که به گوش هیچ کسی نمیرسد و تغییری را نمیآورد. آنچه مخالفت با الگوی طالبانی در برابر حقوق تعریف شده برای زنان میشود، در مناطق غیر پشتون است. آنجاست که درصد زیادی از زنان حاضر به پذیرش این الگوی سنتی ویرانگر نیستند و صداهای جدی در مخالفت با این الگو وجود دارد.
پر واضح است که همانطور که شرحش در بالا آمد، طرح پیشگیری زنان از رفتن به دانشگاه یا خلق موانع برای زنان در حوزه ی حقوقی، فرهنگی و آموزشی فرهنگهای غیر پشتون را در افغانستان هدف گرفته است. این یکی از مهمترین اهداف الیت پشتون و مشخصاً پیشقراولان آن یعنی گروه تروریستی طالبان است که با شدت تمام با سر نیزه دنبال میشود.
در چنین اوضاعی و با چنین رویکردی ذبیح الله مجاهد سخنگوی طالبان امروز از هشت مارچ حرف میزند که در واقع طنز تلخ تاریخ است.