طالبان بی اندیشه ترین گروه حاکم در یک جغرافیایی سیاسی ست. دلایل این بی اندیشهگی به مبانی فرهنگی، رفتار و رویکرد این گروه، گرایش افراطی دینی ویژه ی آن با پیوند به فرهنگ قبیله ای و فقدان سواد در میان شان، برمیگردد. علاوه بر آن وابستگی این گروه تروریستی به منابع سیاسی خارجی حرکت این گروه به سوی خشونت و تروریزم را با نوعی سرسپردهگی تام وو تمام رقم زده است. از یکسو به لحاظ فرهنگی این گروه نماینده ی فرهنگ پشتون است و عقب مانی های گسترده علت دشمنی فرهنگ قبیله ای پشتون با دانش و اندیشه شده است. از سوی دیگر گرایش این گروه به خشونت و تقدیس خشونت از راه خوانش افراطی اسلام، هرگونه اندیشه و تفکر را ممنوع ساخته است. بعد از حدود سی سال حضور این گروه در معادله ی سیاسی و جنگی افغانستان، تا کنون هیچ متنی که امکان خوانش دقیق رویکرد فکری این گروه را ممکن سازد، وجود ندارد. در واقع آنها به دلیل نداشتن سواد و عقب مانی، امکان نوشتن متن مشخصی را به حیث مبنای عمل شان ندارند. به همین دلیل هر پرسش را غالباً به متن مقدس رجعت میدهند و با همان نگرش خودشان پاسخ را در قرآن یا می یابند، یا میسازند.
اکنون بعد از حدود سی سال حضور، یک متن از جانب این گروه نشر شده که به نظر میرسد این بار خودشان حرفهای در مورد شیوه ی مدیریت جامعه مطرح کرده اند. این کتاب تحت نام (الاماره الاسلامیه و نظامها ) نوشته ی قاضی القضات طالبان است. داکتر علی امیری نویسنده ی کتابهای خواب خرد و خرد آواره و … شرح کوتاه این متن طالبانی را بیان کرده که در زیر متن کامل داکتر علی امیری را میتوانید بخوانید. از متن طالبان طبق نوشته ی علی امیری فقط میتوان دو چیز را برداشت کرد. اول هر چیزی که مربوط به آزادی و عقلانیت و رفاه انسان است بدعت است و دوم هر بدعت گذار واجب القتل است.
متن کامل داکتر علی امیری
مانیفست طالبان، مانیفست ظلمت
نه ماه بعد از به قدرت رسیدن طالبان اکنون مانیفست این جماعت منتشر و به مقدار زیادی تکلیف همه چیز را روشن کرده است. مانیفست طالبان کتابی است با عنوان «الاماره الاسلامیه و نظامها». این کتاب به زبان عربی و به قلم مولوی حقانی قاضی القضات این گروه تالیف شده است. ملا هبه الله امیر المومنین طالبان بر آن مقدمه نوشته و دو شخص دیگر به نامهای عمار مدنی و عبدالغنی میوندی در باره کتاب و نویسنده آن تفصیلات داده اند. تازه چند ساعتی است که کتاب به دست من رسیده و من تمام کتاب را نخواندهام، ولی تا مقداری که مطالعه کردهام چند نکته را سزاوار یاد آوری میدانم:
۱. قراری که از مقدمه بر میاید مولف کتاب یک ملای اهل الحدیث است که در پنجوایی و زابل و ختک پیشاور و بلوچستان تحصیل کرده و در جزو تالیفات شان کتابهای چون «رساله فی آداب قضا الحاجه» (شیوه رفتن به توالت)، « رساله فی الحبس»(شیوه زندانی کردن مردم)، «رساله فی حلق الراس» (در ضرورت تراشیدن موی سر) مشاهده میشود. از همین عنوانها میتوان اولویتهای نویسنده مانیفست طالبان را فهمید و دانست که او در چه توهمات خانمانبرانداز غرق است؛
۲. در بحث قضا گفته است که قضاوت فقط باید به مذهب حنفی باشد و دیگر به هیچ مذهب اجازه قضاوت داده نخواهد شد که سبب تضعیف نظام اسلامی میشود. اصلا داشتن مذهب غیر از حنفی موجب ننگ و عار است(این ننگ بودن تکرار شده و برایش شواهد تاریخی هم آورده شده).
۳. آزادی بیان به معنای امر به معروف و نهی از منکر و بیان احکام شرع است. دیگر همه چیز ممنوع است و اهل بدعت باید به قتل برسند؛
۴. حکومت بر دو نوع است: حکومت هدایت و حکومت جبایت. حکومت طالبان حکومت هدایت است و وظیفه آن سوق دادن مردم به عقیده صحیح و انفاذ شریعت طبق فهم مجتهدین سلف است. در این راه اعمال هر نوع خشونت به شمول قتل و حبس مجاز ، بلکه واجب است؛
۵. حکومت اسلامی موظف است که به طبیعت حیات افغانها و آداب و رسوم عرفی آنها و زبان و لباس و عنعنات شان احترام بگذارد (یعنی پشتونوالی را مو به مو رعایت کند)؛
۶. آداب و رسوم و عرفی که با آمدن امریکایی ها در میان مردم رایج شده خلاف شریعت و خلاف طبیعت افغانی است و باید جلو آن گرفته شود. در این راه هم اعمال زور تا سر حد کشتن جواز دارد؛
۷. آزادی عقیده جایز است و اهل ذمه میتوانند مناسک خود را پنهانی انجام دهند ولی اگر تظاهر بکنند، مستوحب قتل میباشند. در باب سایر مذاهب اسلامی سکوت است؛
۸. نام حکومت اسلامی طبق شریعت امارت اسلامی است و حاکم اسلامی از طریق بیعت، عهد(استخلاف) شورا و زور تعیین شده میتواند و هر نوع مخالفت با او حرام و موجب مرگ است؛
۹. دموکراسی و انتخابات رسم جاهلی است و خلاف دین و شریعت است و از کفار ناشی شده است(الدموقراطی الجاهلی المستورد من الکفار).
تا همینجا تکلیف همه روشن است. طالبان با نفرت و توهم دمار از روزگار مردم درخواهد آورد . در «دهشتشهر» طالبان تنها چیزی که فراوان است مرگ است و تنها چیزی که ارزش ندارد جان آدمی است.