بهنام سپهر
کلام یکی از مهمترین ابزار سیاست است، خصوصاً وقتی مسئله ی مواجهه با افکار عمومی در میان است، کلام جایگاه جدی تری می یابد. برای سیاستمداران افغانستان، رابطه میان ادعا و عمل معنایش را از دست داده است. در واقع سیاستمدار در افغانستان مخاطب خود را فقط گوش میبیند، گویی اساساً مخاطب فاقد چشم است و نمیتواند رابطه میان ادعا و عمل را متوجه شود.
آخرین گفت و گوی امرالله صالح با طلوع نیوز مصداق عینی گزاره ی بالاست که به جد آن را تایید میکند. امرالله صالح در این گفت و گو سه محور را هدف قرار داد. توجیه عملکرد دولت آقای غنی تا حال، تاکید بر موضع تیم اشرف غنی در قبال مسایل ملی همچون قضیه ی صلح و در نهایت دفاع از جایگاهش به عنوان یک موضع اخلاقی. وی با تاکید بر انسجام بیشتر تیم آقای غنی و همکاری سازنده ی تمام طرف های سهیم در این تیم، نسبت به دوره های پیشین، تلاش کرد از آقای غنی یک چهره ی ملی و سازنده در عرصه ی دولت داری ارائه دهد. تاکید مکرر آقای صالح روی ملی و اخلاقی بودن موضع اشرف غنی در رابطه با رهایی تعدادی از طالبان در بند، یادآوری از رسیدگی و توجه رئیس جمهور به مسایل کاری اش، خصوصاً برادر خطاب شدن امرالله صالح از جانب اشرف غنی، با همین هدف صورت گرفت، اما وقتی به خطابه های خودش در انتخابات کشمکش انتخابات ۲۰۱۴ میرسد، تلاش میکند با طرح تیوری (انجماد) از آن عبور کند.
این در حالیست که گفته ی های امرالله صالح در مورد اشرف غنی در جنجال ۲۰۱۴ مستقیم به شخصیت آقای غنی حمله میکند و کمتر به اهداف سیاسی و شکل سیاست اشرف غنی میپردازد. سوال اینجاست که آیا طی این مدت کوتاه از لحاظ شخصیتی اشرف غنی چه تغییری کرده است که آقای صالح اکنون به مدافع رده اول شخصیت آقای غنی تبدیل شده است؟ شاید پاسخ را بتوان در دلایل ارائه شده از جانب آقای صالح در مورد جدایی از تیم عبدالله عبدالله یافت. او دلایل جدایی اش را بر یک درک سیاسی و اهداف مردمی بنا نمیکند. به صورت مشخص از نادیده گرفتن خود و رنجش شخصی خود نام میبرد و همین آقای عبدالله را مبدل به یک پدیده ی غیر ملی و ناکارآمد نزد او میسازد. حتی وقتی خبرنگار در مورد حقانیت عبدالله عبدالله و عدم آن در انتخابات ۲۰۱۴ میپرسد، صالح با زیرکی داستان عدم رضایت عبدالله برای تفتیش صندوق های رای اشاره میکند تا به نحوی اصل بازی را یک مغالطه و شک از جانب عبدالله عبدالله نشان دهد. امرالله صالح با چنین شیوه ی استدلال خود را در مرکز مشروعیت قرار میدهد که معنای مسقیم آن این است که هر کسی نفع مرا تامین کند، مشروع است. وقتی به آمار کشته شده ها در سالهای اخیر نگاه میکنیم و یا گراف فساد در درون دولت و یا هم شیوه ی گزینشی اشرف غنی در برخورد با مسایل کلی کشور و یا مطابعت اشرف غنی از فرمان امریکا در زمینه ی رهایی طالبان را به بررسی میگیریم، مشخص میشود که آقای صالح صادقانه در مورد دلایل جدایی اش از عبدالله عبدالله راست گفته است، چرا که معیارش بر کشتارها و غارتگری ها استوار نیست، بلکه نفع خودش معیار است. همین است که به وضوح تلاش امرالله برای تحقیر مخالفان سیاسی اش در تمام جریان مصاحبه روشن به چشم میخورد. امرالله در تمام طول مصاحبه به هیچ بحث کلیدی که شکاف اصلی میان گروه های سیاسی افغانستان است، وارد نمیشود. نه از چالش اساسی درگیری های فرهنگی و زبانی یاد میکند و نه از رویکرد تک قومی مسلط و بی هیچ دغدغه ی میرود زیر پرچم افتتاحیه ی بورد کریکت که تنها به زبان انگلیسی و پشتو نوشته شده است و خبر از زبان فارسی که آنهم زبان ملی است در آن نیست، می نشیند و صدایش در نمیآید.
در بحث سمبول ها صالح در یک بازی کلامی هر جا که به بحث های که اشرف غنی روی آن بسیار حساسیت دارد و در واقع مبنای تفکر و سیاست او را تشکیل میدهد، میرسد، با شأن و شوکت یاد میکند و چیزی که به ذایقه ی اشرف غنی برابر نیست، نکوهش میشود. یاد آوری از احمدشاه ابدالی به عنوان یک سمبول و بیان حس تعلق نسبت به آن از جانب آقای صالح و در برابر آن یاد آوری مکرر از جنگهای کابل به عنوان مقطع ویرانی و فروپاشی، نوعی خوش خدمتی است که صالح برای تحکیم جایگاه خود نزد اشرف غنی، انجام میدهد. با چنین ترفند زبانی صالح به طرف های معامله اش پیام پیروی از سیاست های شان را میرساند. استخبارات چی ها به دلیل نوع کار شان، با ترفند های رنگارنگی آشنا هستند و خصوصاً تسلط زیاد بر روانشناسی دارند. امرالله در کاربرد زبان و اعمال سلطه ی روانی، تبحر بسیار زیادی دارد. او توانست به خوبی در میز گفت و گو بر مخاطب های حاضر چیره شود، اما پای این سوار چابک نه در کلام که در میدان عمل میلنگد. اگر پرسیده شود که مصداق کدام یک از ادعا های آقای صالح را میتوان در میدان عمل و در پهنه ی واقعیت تلخ جاری یافت، پاسخ چه خواهد بود؟ شاید تحلیل یک جمله از گفته های آقای صالح بتواند فاصله میان واقعیت و ادعا در فرموده های آقای صالح را به روشنی واضح سازد. صالح گفت طالبان در میدان سیاست باخته اند، در حالی که همه میدانند طالبان طی همین سالهای اخیر از یک گروه تروریستی به سطح یک طرف سیاسی در افغانستان تغییر جایگاه یافتند و اکنون به حیث فاتحان مبارزه با خارجی ها، هم روابط بین المللی محکم دارند و هم اقتدار و حوزه ی فعالیت داخلی بیشتر