وقتی ادعا کردند این متفکر دوم است، نه کسی در مورد متفکر شماره اول پرسید و نه وصف دیوانه را تا بتواند معیاری برای تشخیص در شناخت اشرف غنی احمدزی باشد. واقعیت این است که تعداد کمی روی شخصیت اشرف غنی دقت کردند. رفتار او به صورت عریان درونیات وی را بیان میکرد، اما همه ذهنها را مشغول چیز دیگری ساختند تا کسی در مورد ضعفهای شخصیتی او را نبیند و نگوید. وقتی فرار کرد، همه از شکست او نوشتند و گفتند. واقعاً اشرف غنی احمدزی شکست خورد؟ این آخرین عکس از او است که طی این روزها گرفته شده. آیا شما در سیمای این آدم یک شکست خورده را میبینید؟
امروز بعد از اشغال کشور توسط طالبان، مشخص میشود که تمام اشاره ها به ناکامی اشرف غنی در مدیریت سیاسی و اداری کشور اشتباه بوده است. در زمانی که همه فکر میکردند مدیریت درست برچیدن فساد از ادارات است، اشرف غنی آگاهانه و هدفمندانه اداره را به سوی فساد میکشاند. وقتی از مرگ هزاران سرباز به عنوان ناکامی او نام برده میشد، او این مرگها را برگ برنده ی خود در بازی بزرگ تاریخی قوم خود میدید. همچنانکه کرزی درست با همین محاسبه اشرف غنی به صورت گام به گام نظام کشور را تضعیف کرد، اشرف غنی قدم به قدم کشور را به سوی بی ثباتی برد تا فرصت تاریخی دیگری برای غلبه بر مردمان تحت ستم این سرزمین برای قوم خود فراهم آورد. واقعیت امر این است که اشرف غنی حتی وقتی فرار میکرد، به سوی پیروزی میدوید. فقط ذهن علیل رهبران غیر پشتون توان درک این را نداشت و هرگز از رفتارهای قومی اشرف غنی و کرزی نتوانست واقعیت بازی و آینده ی مورد نظر الیت پشتون را بفهمد. امروز صورت اصلی بازی برای مجموعه رهبران آواره ی افغانستان مشخص شده است. آنها پیش چشم خود می بینند که تمام حلقه های فاشیزم به صورت حساب شده از شرق تا غرب دارند هدفمندانه به هم در محور یک سیاست گره میخورند. حتی اشرف غنی که طبق ادعایش چنان با عجله گریخت که به جای لوگر به ابوظبی رفت، به آهستگی دارد به سوی حلقه ی مرکزی فاشیزم که اکنون رهبریت طالبان است، حرکت میکند. آنها هم جهان را با چنین بازی خطرناک و خون آلودی دور زدند و هم مجموع رهبران غیر پشتون را با یک ترفند بزرگ از میدان خارج ساختند. حالا زمان کار برای محکم کردن حاکمیت طالبان به عنوان محصول این پروژه ی خون آلود است. برادر اشرف غنی بعد از بیعت با طالبان به ابوظبی میرود تا طی یک سناریو او را به صورت دیگری وارد صحنه کند. با اینکه پیوسته موضعگیریهای اشرف غنی احمدزی بعد از فرارش تلاش برای لابی گری جهت استحکام حاکمیت طالبان بوده است، امروز مشخص میشود که به این هم اکتفا نمیکنند و نقش او را در میان بازی برای نشان دادن چهره ی غیر تروریستی از طالبان برجسته میسازند. ورای ارزشگذاری های اخلاقی باید گفت؛ چنین قدرتی واقعن ستودنی ست. آنانی که توان برگشتاندن یک گروه تروریستی که جهان با آن منازعه داشت، به قدرت داشتند، آیا توان این را ندارند که کشتارهای امروز این گروه تروریستی را در داخل با یک بازی دیگر توجیه کنند؟
من معتقدم این عکس شاهدی دیگر بر وجود یک بازی کثیف و خونبار است که تاریخش به قامت قرن ها میرسد. آنانی که باید از عملکرد خود نادم باشند و در چهره ی شان غبار پشیمانی دیده شود، نه کرزی است و نه اشرف غنی احمدزی، بلکه مجموع رهبران غیر پشتون هستند که در واقع همه ی بازی را به حریف واگذار کردند. باختی که تاوانش را مردم با تحمل فقر طاقت فرسا و زیر پا شدن حرمت شان و از دست دادن جان شان، میپردازند. من در این عکس یک برنده را می بینم. برنده ی که اهدافش را برپایه ی تمامیتخواهی بنا کرده و با عبور از تمام موازین اخلاقی، با خون و خشونت و بربریت به سوی اهدافش جلو میرود.
طالب اعمال محرومیت میکند، اما برای چه کس و کسانی؟
طالب میکشد، چه کس یا کسانی را؟
طالب نادیده میگیرد، حق چه کسی یا کسانی را؟
معنای ندارد که اشرف غنی در این عکس پشیمان به نظر برسد. او همچنان که دیده میشود یک شخصیت پیروز است. او تمام تاریخ را به نفع قوم خود به گند کشیده و ما متاسفانه از وجدان نداشته ی او گلایه مند هستیم. من واقعاً معنای این گلایه ها را نمی فهمم.