بهنام سپهر
دستپاچگی میان نیروهای دخیل در قضایای افغانستان بعد از نشر توییت رئیس جمهور امریکا در رابطه با خروج نیروهای امریکایی از افغانستان تا آخر سال جاری میلادی، به وضوح مشهود است. توییت ترامپ نیروهای داخلی و بین المللی را وادار به موضعگیری و تحرکات جدیدی کرده است که دامنه ی آن از موضعگیری سازمان آتلانتیک شمال (ناتو) تا سراسیمگی نیروهای داخلی را شامل میشود. در حالی که مذاکرات صلح میان هیات مذاکره کننده ی دولت افغانستان و طالبان در هفته های اخیر به بن بست رسیده است و تلاش های منابع متعدد خارجی هم برای عبور از بن بست ها نتیجه ی در پی نداشته، موضعگیری سخت و ناگهانی ترامپ چه هدفی را دنبال میکند؟
به نظر میرسد که جانب امریکا و طالبان با جبهه ی پشت سر شان (پاکستان) اشرف غنی را به عنوان بن بست سیاست های شان در داخل افغانستان تلقی میکنند. موضعگیری های رسمی تیم اشرف غنی همواره جهت خلاف جریان صلح راه رفته است. در عین حال طالبان نیز با تاکید بر موضع بسیار سخت و بسته ی خویش، به نظر میرسد که قصد عقب نشینی و انعطاف را ندارند.
در پس توقف چند هفته ای مذاکرات صلح، زلمی خلیلزاد نماینده ی ایالات متحده برای صلح ، در رابطه با قضیه ی صلح در افغانستان سفر های را به کشورهای نقشمند در قضایایی افغانستان داشت، اما به افغانستان نیامد. گفته میشود که برای مجاب کردن اشرف غنی به همسویی با مذاکرات صلح، او از جانب امریکایی ها به دوحه احضار شده است. اشرف غنی با انجام یک سفر ناگهانی به دوحه، انتظار داشت تا نتیجه ی بازی لجوجانه اش را با اثر گذاری روی طرف امریکایی و بن بستی که ایجاد کرده است و گرفتن امتیاز در میدان سیاسی بگیرد، که چنین نشد و با دست های خالی دوباره به افغانستان برگشت. گفته میشود اشرف غنی در دوحه تلاش کرده با جانب طالبان هم دیداری داشته باشد، اما طالبان او را نپذیرفتند. با تمام موضعگیری های رسمی ایالات متحده ی امریکا در رابطه با افغانستان که شامل دفاع از دستآوردهای دو دهه جنگ شان در این کشور میشود، در واقع این دولت افغانستان است که قدم به قدم به سوی انزوا جلو میرود. صحبت های اخیر زلمی خلیلزاد نماینده ی امریکا در زمینه ی صلح در افغانستان با رسانه های داخلی نشان میدهد که امریکایی ها به جای ایستادن در کنار دولت افغانستان، بیشتر کفه ی طالبان را سنگین میکنند. او در این مصاحبه ها در مورد مهمترین چالش مذاکرات که اصرار طالبان بر اساس دانستن موافقت نامه ی صلح شان با امریکا در مذاکرات بین الافغانی است، به گونه غیر مستقیم به تقویت موضع طالبان پرداخت. معنی مستقیم این موضعگیری این است که امریکا حساب بسیار بزرگی را روی طالبان باز کرده است. حتی منابع امریکایی از موضع دفاع از دموکراسی و ارزشهای انسانی معاصر به نفع طالبان در ماه های اخیر عقب نشستند و به جای آن به امر صلح تاکید کرده و چگونگی نظام آینده را به اختیار گروه های افراطی واگذاشتند. اینکه چه مقدار این سیاست با توافقات پشت پرده ی پاکستان و بعضی کشورهای ذیدخل دیگر با جانب امریکا مرتبط است، خیلی روشن نیست، اما ظاهر امر نشان میدهد امریکایی ها گام به گام سیاست حمایت طالبان را در مسیر رسیدن به قدرت در افغانستان دنبال میکنند.
توییت اخیر ترامپ در مورد خروج نیروهای امریکایی از افغانستان معنای دیگرش این است که دولت افغانستان باید در برابر طالبان تنها بجنگد. ضعف نیروهای نظامی افغانستان در کنترول دامنه ی جنگ باعث شده است تا این روزها حتی طالبان بیرق شان را گاهی بر دروازه های کابل نیز برافرازند. در وضعیتی که این نیروها همگام با نظامیان خارجی توان کنترل جنگ را ندارند، در نبود همراهان بین المللی در میدان جنگ، چه اتفاق خواهد افتاد؟ علاوه بر آن فشارهای مالی بر حکومت فقیر و آلوده با فساد و درگیر با چالش های درونی و میان گروهی، افغانستان، میتواند فروپاشی دستگاه های نظامی کشور را سرعت ببخشد.
رییس جمهورغنی از دوحه با دست خالی برگشت
امریکا نیروهایش را تا پایان سال میلادی از افغانستان بیرون می کند
شاید توییت ترامپ رابطه ی مستقیم با گفت و شنودهای اشرف غنی با زلمی خلیلزاد در دوحه داشته باشد، چون این تصمیم تاثیر ویرانگر روی دستگاه حکومت اشرف غنی دارد و به صورت کامل نفع طالبان در آن مندرج است. بحث خروج نیروهای امریکایی از تمام جهات ارتش افغانستان را در برابر طالبان تضعیف میکند و خصوصاً از لحاظ روانی به شدت صفوف نظامیان زمینگیر خواهد شد. به طور قطع این سیاست امریکایی ها برای پایین کشیدن اشرف غنی از موضع ایفای نقش بن بست در روند مذاکرات است. رجز خوانی های سخنگویان طالبان در روزهای اخیر حاکی از خوش بینی طالبان به تحمیل سیاست و برنامه ای شان با حمایت منابع خارجی از جمله ایالات متحده و پاکستان میباشد.
با اینکه اشرف غنی در رسانه ها و موضعگیری های رسمی دلیل سختی موضع اش را در قبال روند صلح دفاع از یک رشته ارزشها عنوان میکند، اما در میدان عمل رفتارهای وی خبر از نوعی سیاست تضرع در پیشگاه امریکایی ها و دیگر عناصر نقشمند در این زمینه میدهد. ناگفته پیداست که تمام رفتارهای اشرف غنی نشان از بی باوری وی به جمهوریت دارد و او تقریباً از تمام مرزهای مردمسالاری و تکثر گرایی و قانونمندی عبور کرده و در چهره ی یک دیکتاتور ظاهر شده است. همین رفتار باعث شده تا جایگاه او در ترازوی سیاست به شدت بی وزن شده و در نهایت به چنین انزوای گرفتار آید. مناسبات سیاسی داخلی نیز موافق منافع اشرف غنی جلو نمیرود. در صورت اصرار اشرف غنی روی سیاست کنونی اش، حتی نارضایتی ها و تقابل های که اشرف غنی در سالهای اخیر با دیگر تبارهای ساکن جغرافیای افغانستان خلق کرده است، احتمال فروپاشی اردو را جدی میسازد. اشرف غنی هم در روابط خارجی دچار چالش و انزواست و هم در داخل به شدت تنهاست. در صورت بروز خط کشی های جدید ناشی از سیاست های اشرف غنی، ارتش به هیچ عنوان به حیث نیروهای مدافع منافع اشرف غنی عمل نخواهد کرد و در میدان جنگ برای شخص غنی سر سپرده گی نشان نخواهد داد. شاید خوش شیفتگی اشرف غنی مانع درک این واقعیت باشد، اما دست یافتن به واقعیت امر گاهی بسیار گران و دردآور است.
اما واقعیت یافتن خروج نیروهای امریکایی از افغانستان تنها منوط به دستور ترامپ نیست، خصوصاً اینکه در آستانه ی انتخابات ریاست جمهوری امریکا قرار داریم و ممکن است تمام این گفته ها کاربرد انتخاباتی برای آقای ترامپ داشته باشد. بحث خروج عساکر امریکایی تا حد زیادی به مسئله ی امنیت ملی امریکا پیوند خورده است و باید منابع متعددی روی آن نظر بدهند. شاید حتی یک ماه بعد این مرد تویتی دیگر رئیس جمهور امریکا نباشد و مرجع قدرت امریکا از کنترل یک شخصیت غیر سیاسی خارج شود، که در آن صورت بسیاری از وقایع رنگ دیگری خواهد گرفت