لطف الله راشد ؛ خبرنگار ونویسنده
سرانجام “جو بایدن” به کرسی ریاست جمهوری ایالات متحده تکیه زد. امیدواری های فراوان برای اصلاحات تلافی جویانۀ ” بایدن” در قبال سیاست های تک روانه ای “دونالد ترامپ” برای جهانیان وجود دارد.
افغانستان اما، در حساس ترین مرحله از بیم و امید برای صلح قرار دارد. اما و اگر های زیادی و جود دارد که ممکن برنامه ای صلح که به ابتکار زلمی خلیل زاد راه اندازی شده بود به بن بست مواجه شود. زمزمه های شکست این برنامه در محافل رسمی و غیر رسمی بیشتر شده است.ظاهرآ باور ها براین است که دولت امریکا تحت زعامت بایدن با طالبان کنار نخواهد آمد و خروج سربازان امریکایی از افغانستان نیز به تعویق خواهد افتاد.
اما آنچه واضح است، خستگی دولت و ملت امریکا از حضور بیست ساله ای سربازان این کشور در طولانی ترین جنگ در افغانستان است . بنیاد موافقت نامه خلیل زاد به سود ایالات متحده امریکا است نه برای حمایت از دولت و مردم افغانستان. توقف کامل حمله طالبان بر سربازان امریکایی بعد از امضای توافق نامه گواه روشنی بر این ادعا است.درعوض مردم افغانستان روزانه ده ها تن از رشید ترین فرزندان خود را در حوادث گوناگون حملات طالبان ، انفجار و انتحار از دست می دهند اما هیچ یک از این اعمال بر روند صلح وتطبیق موارد توافق نامه تاثیر منفی به جا نگذاشته است.
مبانی رویکرد طالب ؛ آیا امکان تغییر وجود دارد؟
نشست دوحه و جای خالی قربانیان جنگ
بدون شک پارلمان ایالات متحده و مقامات دولت امریکا از توافق نامه خلیل زاد باطالبان آگاهی کامل دارند ، سود و زیان های آنرا از قبل به بررسی گرفته اند و قطعآ این برنامه ، حرکت سلیقه ای بین خلیل زاد و طالبان نیست.
با این وصف امکان قطع کامل مذاکره با طالبان و شدت عمل ایالات متحده بالای این گروه ضعیف به نظر میرسد درعوض احتمال زیاد وجود دارد که دراین توافق نامه تغییرات چشمگیری وارد شود. این وضعیت فرصتی برای دستگاه دیپلوماسی افغانستان فراهم می کند تا با فعالیت چشمگیر و سودمند ، توجه مقامات جدید امریکایی را به خود جلب نموده ونقش فعلی دولت ومردم افغانستان را که دراین توافق نامه درحد یک ناظر بلا منازعه است به یک طرف مطرح ، پرتحرک و فعال مبدل سازد