نذیررها
خیلی ها با شنیدن صحبت های اکبر آغا (از اعضای ارشد گروه طالبان) در رابطه با نوشتن نام مادر در شناسنامه های الکترونیکی واکنشی شوک آمیز از خود نشان دادند، حضور طالب در مذاکرات صلح را یک چرخش در دیدگاه طالب تلقی کرده بودند. او نوشتن نام مادر در شناسنامه را یک بی ننگی و بی ناموسی خواند. وسعت واکنش ها به صحبت های اکبر آغا در فضای مجازی و رسانه ها نشان از یک غفلت خودخواسته یا ناآگاهانه دارد. به نظر میرسد برای خیلی ها هنوز تفکر طالبان به فهم در نیامده است. به همین دلیل با شنیدن این سخنان داد و فریاد سر دادند.
از لحاظ محتوای فرهنگی، ناموس زیر بنای تفکر طالب است. ارزشهای فرهنگی طالب در پیوند عمیق با اندیشه ی دینی تندروانه ی طالب قرار دارد. اگر مفهوم زن را از قاموس این گروه برداریم، تمام اندیشه و داشته های اعتقادی و فکری این گروه در دو صفحه جای خواهد گرفت. کتاب طالب با حضور مفهوم زن در آن، پیچیده و قطور شده است. پیوند این تفکر تندروانه با وابستگی های سیاسی و مزدورانه طالب، نتایج امروز را برای این گروه به ارمغان آورده است. اگر نگرش تندروانه و وضع روانشناختی خاص طالب را که شیوه های وحشیانه آدم کشی را در افراد این گروه نهادینه ساخته است، از طالب جدا کنیم، این گروه برای اربابهای خارجی و منابع سیاسی بیرونی هیچ ارزشی نخواهد داشت و نمیتوانست چنین تاریخ بلندی داشته باشد. این خصوصیت ویرانگری طالب است که خریداران زیادی را برای استخدام آنها به صف کرده است و از هر سو پولهای زیادی را برای بقای این گروه سرازیر میکنند.
درهمین مورد بیشتربخوانید
نشست دوحه و عوامل برگشت طالب به صحنه
طالب این موضوع را به روشنی میداند. به همین دلیل حتی در زمان مذاکره هم حاضر به پذیرش آتش بس نیست. طالب امروز با طالب بیست و پنج سال پیش هیچ تفاوتی ندارد. حتی طالب امروز به دلیل نتیجه گرفتن از سرسختی و خشونتهای بی انتهای خود علیه مردم، بیش از طالب گذشته اصرار بر خشونت دارد. این طالب خود را پیروز میدان مبارزه میداند و ابزار اصلی پیروزی اش کشتار و ویرانگری و افراطیت است. ما امروز با طالبی که هم بر مردم و هم ظاهراً بر قدرت های سرشناس بین المللی پیروز شده است، مواجه هستیم. چنین طالبی را از لحاظ جایگاه و حس پیروزمندانه، با طالب مطرود شده ی یک ربع قرن پیش مقایسه نمیتوان کرد.
برای همه روشن است که طالب نه از سکوی وحشیانه ی کشتار و نه از اندیشه ی ویرانگری خود پائین آمده است. اکبر آغا صورت اصلی باور طالب را نشان داده است که البته رفتارهای روزانه ی طالب همه بر چنین اندیشه ی تاکید دارد. آنچه باعث شده تا تعدادی با خوشبینی نسبت به طالب امروز حرف بزنند، ریشه در چند وضعیت دارد. کسانی منافع شان در پیوند با اقتدار طالب تامین میشود. توده های مردم بیدفاع از خشونت خسته شده اند و سعی میکنند تحت تبلیغات سیاسی به قلب تپنده ی خود آرامشی بدهند. یعنی به خود دروغی میگویند تا خود را آرام کنند. یک تعداد هم واقعاً گویا کور و کر هستند و از دیدن ساده ترین واقعیت ها عاجز. این است که توهم تفاوت طالب امروز و دیروز را در فضای افکار عمومی به نحوی مسلط ساخته است.
دستگاه فکری طالب یک نظام به منظم و بهم پیوسته است. این دستگاه ریشه در مناسبات قبیله ای دارد. محتوای روانشناختی و ارزشی این دستگاه را بستر فرهنگ قبیله فراهم میکند. حتی اگر طالب وابسته و مزدور تحت فشار قدرت های تمویل کننده اش، از لحاظ سیاسی به تفاهمی هم با گروه های مخالف خود دست یابند، زیر بنای این تفکر همچنان به عنوان محرک دشمنی و خشونت باقی خواهد بود. عناصر این نظام اعتقادی، ارزشی و روانشناختی به شدت با هم پیوند دارد. طالب نمیتواند به قسمتی باور داشته باشد و به قسمتی از این نظام نه. چون دخالت منطق و عقل در این نگرش سختگیرانه اساساً جای ندارد، یا باید همه ی اجزای تشکیل دهنده ی آن را پذیرفت یا همه را رد کرد. حد میانی وجود ندارد. ادبیات سیاسی مقامات ارشد طالبان در قطر به هیچ عنوان نمیتواند معیار سنجش دیدگاه طالبان باشد، چون این ادبیات به هر حال از فشارهای سیاسی و معاملات پشت پرده متاثر است، اما واقعیت طالب در میدان عمل همه بیانگر مبانی تغییر ناپذیر و ویرانگرانه ی اعتقاد و اندیشه ی طالب است.

مدیران ارشد طالبان لحن شان را بر بنای نیاز و بر اساس وضعیت سیاسی تعریف شده، تنظیم میکنند، ولی جنگجویان طالب چنین الزامی ندارند و بی پرده واقعیت شان را نشان میدهند. این روزها فوت و فن های سیاسی و با هدف اغفال مردم و ارائه ی تصویری دلخواه از یک وضعیت حتی اسفبار و نابسامان، باب روز شده است. موضعگیری های سیاسی و رفتارهای سیاستمداران تمرکز بر اغفال افکار عمومی دارد. نادر نادری سخنگوی گروه مذاکره کنند با طالبان در قطر و ملا نعیم سخنگوی طالبان در این مذاکرات، با نشر اعلامیه های مشابه سعی در نشان دادن نوعی نزدیکی دارند و البته شاید این دو و حتی تعداد زیادی از هیأت اعزامی جهت مذاکراه با طالبان در قطر، با طالبان در یک موضع قرار داشته باشند و به لحاظ فرهنگی و سیاسی از جنس هم باشند، اما صلح با طالب با توده های مردمی که دشمنی دیرینه و عمیق با تفکر و شیوه های عمل طالب دارند، از همین حالا مشخص است که ساده نیست و زود به دست نخواهد آمد. این صلح باید از بطن تغییرات اساسی در نگرش طالب و حس بخشندگی عظیم قربانیان تهاجم وحشیانه ی طالب، بیرون آید. آن روز نزدیک به نظر نمیرسد