بهنام سپهر؛ نویسنده و پژوهشگر
معرکه گیری اخیر وحید عمر، ناهید فرید، عارف رحمانی، سمیع حامد و تعدادی دیگر روی مواردی از دزدی ها به یک جنگ در فضای رسانه ای افغانستان مبدل شده است. تیپهای مثل وحید عمر و ناهید فرید با ظاهر سازی های مکارانه، پیوسته تلاش کرده اند خود را الگوی اخلاق و شرافت معرفی کنند. در تقابل های لفظی اخیر قسمتی از بازی کثیف پشت پرده ی این تیپها هویدا شد. حالا هر کدام تلاش میکند در نزد منابع بین المللی و افکار عمومی به توجیه وضعیت خود بپردازد. با هر روزی که این تقابل کش پیدا میکند، موارد بیشتری از دزدها افشا میشود و جایگاه هر دو طرف را متزلزل میسازد.
روزنامه ی اطلاعات روز با نشر یک سری اسناد از مصارف گزاف که به طور خاص از کد ۹۱ پرداخت شده است، آغاز گر این تقابل شد. وحید عمر در یک سخنرانی تلاش کرد با استفاده از ترفند های اداری جریان مصرف گزاف بودیجه ی دفتر و خانه و موترش را توجیه کند. باید از جناب عمر پرسید چرا اشرف غنی برای نازدانه های خود از روش های غیر معمول و بیشتر غیر مشروع استفاده میکند؟ چرا ادارتی که برای اشرف غنی به شکل خاص فعالیت میکنند، در بعد از تصویب بویجه توسط پارلمان ناگهان تاسیس میشود تا دست رئیس جمهور برای پرداخت های بی حساب باز باشد؟
وحید عمر با دراز کردن انگشت اتهام به جانب رحمت الله نبیل و ناهید فرید، به طور ضمنی اقدام به تهدید هر دو نفر کرد، اما هیچ مورد از دزدیهای طرف مقابل را افشا نکرد. این بدان معنی است که طرف حکومت تلاش میکند این درگیری را با سرپوش گذاشتن روی رسوایی ها پایان ببخشد. در واقع حرف وحید عمر این است که به جای رسوا کردن بیشتر همدیگر، بیایید در همین جا حملات علیه همدیگر را ختم کنیم. این روش همیشه به عنوان راهکار سود رساندن به هر دو طرف در درون معادلات و روابط در افغانستان استفاده شده است. یعنی سکوت همه به نفع همه. تنها منبعی که از این سکوت و بیخبری ضرر می بیند، مردم افغانستان است.
؟این تقابل ازکجا آب می خورد
به نظر من این تقابل یک نتیجه ی خوب دارد و آن هم افشای هویت پنهان کسانی که تلاش دارند خود را به حیث الگوی صداقت و نجابت معرفی کنند. این سومین مورد از اختلاس های وحید عمر است که افشا میشود. این نازدانه در هیچ یک از قضایایی گذشته مورد پیگرد قرار نگرفته و اینقدر زرنگ است که تا کنون بابت دزدیهای که کرده است، پایش به محکمه باز نشده. گرچه روشن است که محاکم تابع حکومت است و علیه افراد حکومتی که مورد تائید اشرف غنی باشند، هیچ پرونده ی تشکیل نمیدهد. اما از آن جایی که گراف فساد در داخل حکومت بالاست و به هر بخش از حکومت انگشت گذاشته شود، صدها پرونده ی اختلاس به چشم میخورد، تلاش حکومتی ها این است که هر چه زود تر چنین دعوا های را ختم کنند، چون در مجموع به نفع شان نیست. دلیل تهدید ضمنی رحمت الله نبیل و ناهید فرید از جانب وحید عمر همین است. حکومت به وضاحت میداند که هر کدام اینها از چه راه های پول جمع کرده اند. آیا ثروت رحمت الله نبیل قبل از ورود به سیاست و ادارات حساس حکومتی با داشته های امروزش چه قدر تفاوت دارد؟ یا ناهید فرید که از یک خانواده ی فقیر است، چطور طی چند سال عضویت در پارلمان ثروتش به ملیونها دالر میرسد؟ تنها قیمت موتر های شخصی ناهید فرید به صدها هزار دالر میرسد. با معاش پارلمان باید این خانم صدها سال پس انداز میکرد تا چنین ثروتی بهم بزند. دسترسی به این اطلاعات برای حکومت ساده است. آنها در دیتابیس های خود چنین اطلاعاتی را دارند، اما نشر نمیکنند و به عنوان سند تهدید روی دست دارند.
اگر حمله ی افراد حکومتی در ماه های پسین به اعضای پارلمان نبود، آیا بازهم پارلمانی ها در مورد فساد درون حکومت حرف میزدند؟
حساب دزدهای معلوم الحال داخل حکومت و پارلمان روشن است. این درگیری کمک کرد تا مردم شهرت طلبها و مدعیان اخلاق را نیز بشناسند. الگو سازی از افرادی که در ظاهر فخر شرافت میفروشند، ولی در پشت صحنه دزدیهای کلان میکنند، کار یک تعداد کودن و بی عقل و یا خود فروخته و مزدور است. افرادی که در فضای مجازی ناآگاهانه به طرف داری از این یا آن دزد میپردازند، اگر چشم باز کنند و مال اندوزیهای مدعیان اخلاق و پاک نفسی را ببینند، به چهره ی این دزدها تف خواهند انداخت. اینها در ظاهر معصوم و خوب به نظر میرسند، اما پشت پرده تفاوتی با دیگر جرثومه های فساد ندارند. کسی که قبل از گرفتن مقام دولتی و یا پارلمانی چیزی نداشته و امروز دارایی اش سر به آسمان میزند، با هر زبانی مدعی شرافت و پاک نفسی باشد، واقعیت زندگی امروز اش به همه میگوید، این آدم یک فاسد زرنگ است که تنها هنرش این است که توانسته فسادش را پشت پرده از نظرها پنهان سازد