خوسیا دختر نوجوان ، با مادرش در خانه ی زندگی می کند که به سختی می توانند کرایه آن را ماهانه پر داخت کنند.
خوسیا بار ها نامه می نوشت ، و آرزو داشت روزی نامه اش را به یکی ازمقام های دولت تاجیکستان برساند تا مگر توجهی به مشکلات آنها صورت گیرد.
خوسیا که پدرش را سه ماه پیش از دست داده بود همیشه غمگین و ناراحت می نمود.
در یک صبح دوشنبه ، او درکنار پنچره نشسته و به فکر فرو رفته بود که برایش خبر دادند کاروان موترهای رییس جمهور قرار است از محله ی آنها عبور کند.
او نامه اش را برداشت و برای رسیدن ، کاروان های رییس جمهور ، لحظه شماری می کرد.
ساعاتی از روز نگذشته بود که کاروان موترهای امام علی رحمان از راه می رسد ، خوسیا به سرعت خود را به موتر ها نزدیک می کند و به آواز بلند صدا می زند .
امام علی رحمان که از پنچره ی موتر محله را نگاه می کرد ، متوجه وضعیت این دختر نوجوان شده و فرمان توقف می دهد .
خوسیا با خوشحالی تمام خود را به او می رساند و نامه اش را تحویل می دهد .
رسانه های تاجیکستان گزار دادند که پس از دریافت نامه ، مقام های محلی به سراغ خوسیا و مادرش آمدند ، درکنار کمک مواد خوراکی ، ده هزار سامانی که بالغ بر یک هزار دالر می شود نیز به او کمک کردند.
خوسیا دانش آموز صنف ده مکتب است ، مدیر مکتب که با مقام های محلی به خانه او آمده بودند گفته است که ، خوسیا یکی از ممتاز ترین دانش آموزان صنف اش می باشد.
سخنگوی دولت تاجیکستان گفته است که او درنامه اش خواهان داشتن خانه ازسوی حکومت شده است. هنوز روشن نیست که دولت به او خانه می دهد یانه؟ اما خوسیا به یک بخش از آروز اش که تحویل نامه به مقام های دولت بود رسیده است.
منتقدان دولت که بیشتر در بیرون از تاجیکستان بسر می برند، اما این کار را یک صحنه سازی دانسته وگفته اند ، ممکن است این برنامه از قبل از سوی تیم رییس جمهور تنظیم شده باشد و اما علی رحمان با این گونه کارها می خواهد خود را در جای یک رییس جمهور دلسوز که گویا به مردم توجه دارد جا زند.
کم بود خانه رایج ترین مشکل در تاجیکستان است که بسیاری شهروندان این کشور با آن دست و پنجه نرم می کنند. برای همین شاید داشتن خانه شخصی حتا به رویاهای کودکان این سرزمین بدل شده است.