نذیر رها
برای بررسی امکان صلح باید دید چه کسی تاوان جنگ را میدهد و چقدر بر قیمتی که سنگینی بار جنگ بر شانه هایش میاندازد، آگاه است و با چه شناخت و انگیزه ی به سوی صلح حرکت میکند.
چند روز پیش رادیو آزادی بخش اروپا ، نتیجه ی یک تحقیق را در باره ی طالبان و چگونگی حضور این نیرو در انجام توافق صلح با ایالات متحده ی امریکا و احتمالات در باره ی روند گفت و گو های صلح بین الافغانی نشر کرد. محتوای این گزارش را قسماً اطلاعات محرم ناتو در این باره ی تشکیل میدهد. بر اساس داده های این گزارش بخش اطلاعاتی ناتو به کلید های حساسی در رابطه با شناخت طالبان اشاره میکند که از لحاظ سیاسی و امنیتی اهمیت بسیار بالای دارد. اگر این اطلاعات را اساس نگرش ناتو به طالبان در نظر بگیریم، این برداشت میتواند تعامل بخش بزرگی از کشورهای عضو ناتو با پروسه ی صلح افغانستان را به گونه ای دیگر رقم بزند.
سه موضوع محور اصلی این اطلاعات را در رابطه با طالبان تشکیل میدهد.
۱- طالبان تا حدی به خود کفایی مالی نزدیک شده اند و درآمدهای این گروه کامل بر منابع مالی غیر مشروع اتکا دارد. علاوه بر آن گفته شده امارات متحده ی عربی، عربستان سعودی، قطر، روسیه، ایران و پاکستان قسمتی از هزینه های مالی جنگ طالبان را تامین میکنند.
۲- طالبان رابطه ی شان را حتی در جریان مذاکرات روی توافق صلح با ایالات متحده ی امریکا، با گروه های تروریستی شناخته شده ی بین المللی و مهمترین شان القاعده قطع نکرده، بلکه مذاکرات با امریکا در مشورت با سازمان القاعده انجام شده است.
۳- به دو دلیل بالا، احتمال اینکه طالبان به توافق صلح خود با ایالات متحده ی امریکا و توافقات احتمالی مذاکرات بین الافغانی، پای بند بمانند، بسیار ضعیف است.
محتوای اطلاعات ناتو به شدت تکان دهنده است. این اطلاعات خبر از بازی بسیار خطرناکی در پشت پرده ی مباحث صلح افغانستان میدهد. مسئله این است که حتی اگر این اطلاعات حاصل منابع اطلاعاتی ناتو هم باشد، به صورت دقیق ایالات متحده ی امریکا از آن با خبر است. پس باید پرسید که آیا امریکا با وجود اطلاع از رابطه ی عمیق و سازمانی طالبان با القاعده و دیگر سازمان های تروریستی شناخته شده ی بین المللی، چرا به یک توافق صوری و بی پایه خلاف منافع مردم امریکا و افغانستان وارد شده است؟ آیا توافق صلح امریکا با طالبان در آستانه ی انتخابات ریاست جمهوری آن کشور، فقط و فقط کاربرد داخلی برای مبارزات انتخاباتی آقای ترامپ دارد، یا ورود به این توافق بر اساس یک نگرش سیاسی که دغدغه ی عمومی ندارد، صورت گرفته است؟ اگر پاسخ پرسش اول بلی باشد، پروسه ی صلح افغانستان با ختم کازار انتخاباتی در امریکا، به صورت جدی دچار بن بست شده و نگاه منابع سیاستگذار امریکایی به طالبان دچار چرخش اساسی خواهد شد. در صورت مثبت بودن پاسخ به پرسش دوم، مسئله به شدت پیچیده تر میشود، چرا که توافق امریکا با طالبان با وجود اطلاع این کشور از ارتباطات جدی طالبان با گروه های تروریستی در نهایت یک تعریف سیاسی عمیق دارد که میتوان تداوم این سیاست خطرناک را جدی دانست.
گزارش محم ناتو درمورد صلح افغانستان
گزارش محرمانه ناتو: طالبان به توافقات صلح پابند نخواهند ماند
این دیدگاه میرساند که بر اساس رضایت قدرت های بزرگ، افغانستان به عنوان جغرافیایی بحران باید باقی بماند. خودکفایی مالی طالبان و رابطه ی عمیق این گروه با سازمانهای تروریستی بین المللی که نگرانی نسبت تداوم فعالیت های این گروه خطرناک را عمیق تر میسازد. پیوند کشورهای منطقه و دور با پدیده ی طالب در محور داد و ستدهای اکمالاتی جنگی و مالی حاکی از سرنوشت غم انگیز پیش روی مردم افغانستان است. متضررین جنگ افغانستان بیش از هر کسی دیگر، مردم این کشور میباشند و طوری به نظر میرسد که در معادله ی امنیتی-سیاسی منطقه، هیچ منبع دخیل، حیات و آینده ی این مردم را در نظر نمیگیرد و بازی سیاسی با تمام شدت و وحشت، به پیش میرود.
مطالعه ی چنین شرایطی در پیوند با وضعیت داخل کشور و چالش های بزرگی مثل تقابل های قومی و اوج گیری تفکر افراطی دینی حتی در کلان شهرهای افغانستان، دو سوی یک معادله ی خطرناک را برملا میکند. هر تصمیم روی سرنوشت مردم در صورتی که با مناسبات جاری و دغدغه های عمیق مردم سنجیده نشود، باز گشت به فروپاشی ساختار های کنونی را به همراه خواهد داشت، چرا که تمام گروه های مردمی به نحوی در یک ناراحتی و وضعیت روانی خاص بسر میبرند و هر جرقه میتواند آتش یک وضعیت غیر قابل کنترل را مشتعل کند. از هم اکنون رفتارهای تعدادی از سیاستمداران و بعضی گروه های مردمی در افغانستان واضح میسازد که اعتقاد به برقراری صلح بسیار ضعیف است و خیلی ها برای بازی در شرایط فروپاشی آمادگی میگیرند.
آگاهی بر وضعیت کنونی طالبان جریان مذاکرات صلح را به یک درامه مبدل میکند که در نهایت حاصل آن هرچیز باشد، یقیناً صلح نیست. منافع عقبه ی رهبری طالبان و خواست افراد کلیدی شامل هیأت مذاکره با طالبان در قطر، ممکن است در جا های بهم گره بخورد و در نهایت یک توافق به حیث نتیجه اعلام شود، اما این توافق احتمالی چقدر بر محور خواست های مردمی خواهد بود، جای نگرانی و تردید دارد. از هم اکنون طالبان به کشیدن خط و نشان های جدی روی مسایل حقوقی کلان کشور آغاز کرده اند و به نحوی با استفاده از شیوه های فشار و تهدید، در پی تثبیت جایگاه فکری و سیاسی خود در نظام حقوقی و مناسبات اجتماعی جامعه ی افغانستان هستند. هرچند گاهی تعدادی از کشورهای بزرگ نسبت به این نوع نگرش طالبان ابراز نگرانی کرده و خود را حامی روندهای حقوقی-قانونی جاری خواندند، اما تعدادی هم بی اعتنا به تمام این مباحث، از زاویه ی خاص سیاسی به ادامه ی چنین درامه ی تاکید دارند. نشر دریافت های اطلاعاتی ناتو در رابطه با طالبان در رادیو آزادی تحت تاثیر عوامل زیادی، هنوز جدی گرفته نشده است، اما دیر یا زود، واقعیت امر از پشت پرده ی این درامه سر برخواهد آورد