ملا یعقوب قوماندان جنگ گروه طالبان به پنجشیر رفته تا عملیات نسلکشی علیه تاجیکان را رهبری کند. با اینکه این گروه بعد از کشته شدن صدها جنگجویش توسط نیروهای مقاومت ملی کشور، هنوز شرافت این را ندارد که به وجود مقاومتهای مردمی در برابرش اعتراف کند، کار به جایی رسیده که عملیاتهای پیهم نیروهای مقاومتگر، تمام اضلاع گروه طالبان را وادار به واکنش کرده است. به نظر میرسد طالبان در جغرافیایی پنجشیر و اندرابها در حفره ی خطرناکی گیر مانده اند که سالهای پیش کمر ارتش سرخ را شکسته است. تصور طالبان از جغرافیایی پیچیده ی پنجشیر و کوهستانهای اندراب بسیار اشتباه از آب در آمده است. آنها فکر میکردند با استفاده از موج های انسانی و فرستادن گله های پرتعداد جنگجویان امکان سرکوب مردم را دارند و تحت این سرکوب بی دردسر به قتلعام میپردازند. این محاسبه دقیق نبود و ثبوت بطلان این نظر صدها کشته ایست که به دوش طالبان انداخته و به جنوب برده شد.
در سال ۱۳۶۳ وقتی بزرگترین عملیات نظامی اتحاد جماهیر شوروی برای تصرف پنجشیر طرح ریزی شد، صدها هواپیما، هزاران موتر جنگی و تانک و دهها هزار ارتشی آموزش دیده توسط مجرب ترین کادرهای نظامی، روانه گردید. براساس مستندات، چند روز قبل از ورود پیاده نظام جنگی، به صورت دوامدار متر متر پنجشیر با سهمگین ترین بمبها کوبیده شده و در نهایت تانکها و نفربرهای نظامی برای تصرف آن حرکت کردند. حاصل تمام تلاشهای این ارتش پیشرفته و تادندان مسلح در جنگ پنجشیر قربانی شدن صدها سرباز و عقب نشینی جبری از آن جغرافیا شد. به نظر میرسد طالب حتی زحمت مطالعه ی جنگهای گذشته در این جغرافیا را به خود نداده است و با غرور کاذب مسئله ی مقاومت مردمی را ناچیز شمرده است.
چرا طالبان مصر هستند که مقاومت های را در پنجشیر و انداراب و بدخشان به هر قیمتی شده سرکوب کرده و از میان بردارند؟
بن بست طالبان در ایجاد وضعیت ناگزیری برای جهان جهت به رسمیت شناسایی تسلط این گروه در افغانستان به حیث دولت، همچنان باقیست. با گذشت هر روز اعتقاد مردم به مقابله با طالبان و جستجوی گزینه ی برای جنگیدن در برابر طالبان، بیشتر میشود. فقر گسترده و نبود تاریک بودن دورنمایی بهبود وضعیت، مردم را به ناگزیری جستجوی گزینه ی مقابله با طالبان کشیده است. کشتار مردم غیرنظامی توسط تروریستان طالب، پیام روشن بیرحمی طالبان را به همه رسانده و امروز همه میدانند سیاست طالب بر کشتار غیرنظامیان غیرپشتون بنا شده و این سیاست تا هر جایی که توان طالب و الیت پشتون بکشد، دوام خواهد کرد. در شرایطی که اوضاع داخلی ناگزیر مردم را به سوی عمل در برابر طالبان میکشاند، وجود جبهه ی مقاومت ملی که پرچم عدالتخواهی را در دست گرفته است، به معنی ایجاد ظرفیت برای پیوستن صدها هزار انسان به صف ضد طالبان میباشد. وجود چنین ظرفیتی در راستای مقابله با طالبان، بدون شک رهبریت طالبان را در ترسی بزرگ فرو برده و تصمیم شان بر این شده تا به هر قیمت ممکن آخرین شانس خود در شکستن اراده ی مقاومتگران را به آزمایش بگذارند. ورود ملا یعقوب قوماندان جنگ طالبان به پنجشیر با جمعی از مشاوران نظامی پاکستانی در راستای اجرایی ساختن همین طرح صورت گرفته است. طالبان اکنون میدانند که پای شان چنان در حفره ی کمر شکن پنجشیر لغزیده است که باید با تمام توان برای نجات خود از این حفره ی خطرناک تلاش کنند. پنجشیر دهها دره دارد و هر دره چندین قله و هر قله دهها پیچ و خم. چنین جغرافیایی که گویا خدا با دست خود دامی طبیعی برای مهاجمین ساخته است، وقتی با نیروی عظیم اتحاد جماهیر شوروی تحت تصرف اشغالگران نیامد، اکنون چگونه یک جمع پای برهنه ی مزدور میتواند مقاومت را در آن متوقف کند؟ اگر یک مشت معامله گر با استفاده از فرصت نابسامانیهای واگذاری کابل به طالبان توسط اشرف غنی احمدزی، از درون صف جبهه را در پنجشیر آسیب نمیزدند، این گروه پای لوچ حتی به دهانه ی دره هم رسیده نمیتوانست، چه رسد که داخل برود. در پس تصفیه های پیگیر، اکنون صف مقاومتگران از وجود معامله گران و ستون پنجمی ها پاک شده است و همین است که در ماه اخیر سنگهای پنجشیر از خون کثیف مهاجمین سرخ شده است. اگر وضعیت به همین منوال دوام کند، طولی نخواهد کشید که طالبان خود با گله ی جنگجوی شان به طرف جنوب فرار کنند. تبانی برای واگذاری قدرت به طالبان توسط الیت پشتون و در راس آن اشرف غنی احمدزی باعث شده تا هجم عظیمی از امکانات نظامی به دسترس طالبان قرار گیرد، اما تمام این مکانات حتی ده درصد امکانات اتحاد جماهیر شوروی در جنگ پنجشیر را تشکیل نمیدهد. علاوه بر اینکه طالبان به دلیل نداشتن آموزش نظامی منظم، در تمام جنگهای جبهه ی غالباً از موج های انسانی استفاده میکنند، حتی این شیوه ی جنگ طالبان هم در پنجشیر کارساز نبوده و نیست.
هدف ورود ملا یعقوب را به پنجشیر رهبری عملیات علیه مقاومتگران گفته اند، اما من گمان میکنم بحث باید فراتر از این باشد.
دو احتمال وجود دارد. اول اینکه شاید هنوز رهبریت طالبان به دلیل کودنی و حماقت به خطر درگیرشدن با جغرافیایی پنجشیر آگاه نشده اند و تصور شان این است که میتوانند تمام این کوهسارها را تحت اشغال خود بیاورند. دوم اینکه دشواری جنگ در جغرافیایی پنجشیر را میدانند، به همین علت برای اعمال فشار بیشتر بر مردم محل و تسریع پلان نسلکشی و کوچ اجباری مردم تاجیک، طرح های جدید را در جیب دارد.
هر کدام از احتمالات بالا درست باشد، تاریخ این جغرافیایی دشوار گذر و مردم شجاع آن نشان میدهد، مقاومت مردم این خطه همچنان پای برجا خواهد ماند. مردم نا تحت کشتارها سنگر را ترک میکنند و نه با تهدیدهای دیگر. این مردم میجنگد و ملا یعقوبها در آخر کار هجمی از شرمساری و شکست را به دوش خود کشیده تا جنوب افغانستان گریخته و میگریزند. شاید دهها هزار جسد پوسیده ی طالب در جنگهای دوره ی اول مقاومت اگر زبان داشتند، به ملا یعقوب میگفتند، اگر میخواهی با این مردم بجنگی، دهها هزار کفن در انبارها برای جنگجویانت آماده کن!