کاویان – دوم حوت
نذیر رها
ویدیویی اعترافات جبری زنان مبارز، نوعی تلاش برای توجیه جنایت با ابزار جنایت است.
نشر اعترافات جبری دختران معترض کابل که به صورت روشن بعد از شکنجه های زیاد تهیه شده، زوایه ی دید طالبان را نسبت به حقوق زنان تعریف میکند. این اعترافات از جهات زیاد ما را در شناخت گره های از قضیه ی اعتراضات زنان در برابر امارت اسلامی طالبان کمک میکند. در این نوشته هدف تثبیت صورت وحشیگیری طالبان نیست، چرا که شبهه ی در این مورد وجود ندارد که طالبان یک سازمان تروریستی ست، آنچه اینجا مورد بحث قرار میگیرد، ارائه ی روایت طالبانی از پدیده ی زن و حقوق انسانها در جغرافیایی تحت تسلط طالبان است، چیزی که نقطه ی تلاقی نگرش مردم کشور و جامعه ی جهانی با نگرش طالبان در این زمینه میباشد.
انکار ربودن دختران مبارز کابل توسط مقامات طالب به کرات صورت گرفته است. آنها پیوسته گفتند ما هیچ اطلاعی از بازداشت این زنان نداریم. نشر این ویدیو نشان میدهد که طالبان در پیگیری سیاستهای ظالمانه ی شان سواد کافی ندارند. این ویدیو اثبات میکند که این دختران به صورت هدفمندانه برای برچیدن بساط اعتراض از خیابانهای کابل ربوده شده بودند. شاید برای طالبان اساساً ارزشی نداشته باشد که جهان با استناد به این ویدیو امارت شان را یک دستگاه دروغگویی بداند، چون فراتر از آن بسیاری از کشورها گروه طالبان را یک سازمان تروریستی میدانند. امر مهم اما این است که طالبان تصور میکنند با چنین رفتارهای و نشر این ویدیو به نحوی حقانیت شان در برخورد با زنان را اثبات میکنند و جایگاه زنان را تا سطح یک دسته ی نامشروع پایین خواهند آورد، در حالی که تمام محتوای ویدیو نشان میدهد که طالبان هنوز درک درستی از مشکل شان با مردم کشور و با جهان ندارند.
با این که اعترافات تحت شکنجه و به صورت بسیار جبری بر زنان معترض تحمیل شده است، با آن هم این اعترافات شامل مواردیست که حتی در نظامهای مطلقه در دسته ی رفتارهای غیرقانونی تلقی نمیشود. زنان به امکان خروج از کشور اشاره میکنند. حق خروج از کشور حتی در نظامهای اقتدارگرا هم یک حق مشروع انسانی ست. گروه حاکم نمیتواند با صدور حکم بی دلیل حق خروج را از شهروندان سلب کند. تصور طالبان این است که خروج شهروندان از کشور به معنی اهانت به امارت شان است. یعنی قرار گرفتن زیر سایه ی تسلط شان (فارغ از میل و باور درونی افراد) نوعی مشروعیت به امارت شان تلقی میگردد. این نشاندهنده ی تاکید طالبان بر فیزیک آدمها به حیث کانون مشروعیت است. نظام اسلامی که طالبان از آن دم میزنند شاید به همین دلیل تمایلی به انتخابات ندارد، چون به باور و میل افراد هیچ ارزشی قایل نیستند. همینکه کسی زیر چتر شان قرار داشته باشد، بر اساس یک محاسبه ی ریاضیکی شامل طرفداران طالبان دانسته میشود.
مورد دیگری که در ویدیویی اعترافات جبری وجود دارد، تاکید بر ترغیب دیگران به حق خواهی، به حیث عملی نامشروع میباشد. گفته میشود کسانی ما را ترغیب به حضور در خیابان میکردند و میگفتند به صورت دسته جمعی سرکارتان بروید، چه در غیر آن حق کار و پوشش را از دست خواهید داد. مگر کجای این عمل نامشروع است؟ اگر کسی در کنار یک جریان حق طلبانه قرار گیرد، آیا تنها به حکم اینکه فرد خود در صحنه نیست، تمام اصل جریان نامشروع میشود؟ در تمام صحبتهای این ویدیو این گفته ها به حیث عامل سلب مشروعیت از اعتراضات تعبیر میشود. یعنی هیچ کسی حق ندارد حرفی در مورد ارزشهای انسانی در ساحه ی تحت تسلط طالبان، از بیرون کشور بزند. پُر واضح است که طالبان مشروعیت را به یک جغرافیایی خاص منحصر ساخته و بیرون از این جغرافیا حرف زدن در مورد حقوق انسان نامشروع تلقی میگردد، در حالی که در همان جغرافیایی که از نظر آنها مشروعیت بخش است، نظر انسانها هیچ ارزشی ندارد و فقط تریبون گروه مسلط مشروع پنداشته میشود. با این تعریف جهان مملو از شر است و تنها ساحه ی خیر، جغرافیایی طالبان و تنها زبان حق، طالب است. حالا اگر چنین نظری را به تفکر جهادی طالب در مسیر مبارزه اش با شر بست بدهیم چی اتفاق میافتد؟ مگر نه این است که با این برداشت تمام جهان دارالحرب دانسته شده و هرگونه جهاد در دارالحرب جواز دارد. یعنی طالبان با تمام دنیا سر ستیز دارند و اگر دست شان برسد با هر ملت و کشوری میجنگند.
بنا به تعبیر طالبان، اعترافات جبری در این ویدیو خبر وابسته بودن این زنان را به جهان مخابره میکند که برخورد طالبان را در چنین اوضاعی مشروع نشان میدهد که البته خوانش معکوس آن رضایت شهروندان از حاکمیت طالبان است. شاید طالبان از برداشت جهان نسبت به خودشان بی اطلاع هستند. آنها فکر میکنند جهان از خشونتی که جنگجویان طالب بر مردم اعمال میکنند، بی اطلاع است. آنها حتی گزارشهای تحقیقی منابع معتبر را یک گونه سوء تفاهم که با یک انکار رسانه ی باطل میشود، تلقی میکنند. به همین دلیل چنین ویدیویی با عمد تبرئه ارائه میشود، در صورتی که اینسو قضیه بسیار تفاوت میکند. بعد از ربوده شده دختران توسط جنگجویان طالب، باور بسیاری از منابع این بود که همه یا اقلن تعدادی از این دختران کشته خواهند شد، چرا که دختران بلخ را بعد از چند اعتراض خیابانی پنهانی کشتند و در کابل تعدادی دیگر را به همین صورت تکه تکه کرده و جسد مثله شده ی شان را در یک گوشه رها کردند. بناً گروهی که تجربه نشان داده از کشتن مخالفین خود هیچ ابایی ندارد، وقتی به صورت پنهانی دختران معترض را میبرد، احتمال زنده برگشتن شان بسیار کم است. حالا اما با نشر این ویدیو طالبان نمیتوانند به سادگی دختران را بکشند. این شاید پهلوی خوب این ویدیو باشد. حالا فشارهای جهانی برای آزادی تعداد دیگری از دختران که هنوز در بند طالبان هستند، بیشتر خواهد شد. البته این یک برداشت است، چون برداشت دیگر این است که با توجه به تجربه ی گذشته، اساساً زیستن زیر سایه ی سیاه امارت طالبانی خود خطری بزرگ است که هر خیابان و کوچه میتواند قتلگاه انسانها باشد، چنانچه هست.
لزومی ندارد یادآوری شود که گرفتن هرگونه اعتراف جبری خود یک جنایت حساب میشود. پس این ویدیو نمیتواند هیچ کمکی به امارت طالبان در زمینه ی تبرئه ی خود بکند، بلکه بیشتر رفتارهای جنایت بار شان را برملا میکند. علاوه بر آن این ویدیو هیچ تاثیری روی حیثیت و جایگاه زنان مبارز ندارد، چون تحت چنان شرایطی حاضر شدن به قبول هر گونه تهمت از جانب چنین گروه متحجر و خطرناکی، نوعی مبارزه تلقی میگردد. همین که نشر این ویدیو میتواند زمینه ی مصونیت بیشتر شان را فراهم کند، یک مبارزه ی کلان است. هیچ کسی فردا از این بانوان نخواهد پرسید شما در فلان ویدیو چه گفتید، و هیچ کسی حق هم ندارد چنین پرسشی مطرح کند. به باور من این زنان همچنانکه در خیابان در صف مبارزه بودند، در این دیدیو هم در صف مبارزه علیه طالب ظاهر شدند. آنها همچنان الگوهای مبارزه هستند و میمانند