طالبان گروهی مسلح به امکانات تروریستی ست و این یک پیام روشن برای تمام همسایه های افغانستان است تا براساس این هویت و خصوصیت طالبان چگونگی مواجه ی شان را با این گروه سنجش کنند. در دو دهه ی اخیر به ندرت طالبان از شیوه های جنگ جبهه ی استفاده کردند. آنها حتی در مواردی که جغرافیا را تحت کنترل درآوردند، در حفظ آن بسیار ناموفق بودند، چرا که این نیروی آموزش ندیده توان جنگ جبهه ی را ندارد. عملیات انسانکشی طالبان بیشتر متکی به شیوه ی انتحاری و بمبگذاری های تروریستی بوده. آمار قربانیان ناشی از این حملات به شدت بالاست، به حدی که بسیاری از کشورها ها به دلیل انجام همین حملات، طالبان را یک گروه تروریستی میشناسند.
در پی بروز تنش های مرزی میان ایران و گروه طالبان، هر دو طرف یگان های جنگی بیشتری را به منطقه ی مرزی اعزام کردند. گزارش رسانه ها حاکی از صف آرایی در مرز دوغارون است، جای که بیشترین نقل و انتقالات انسانی و کالا میان افغانستان و ایران انجام میشود. چند روز پیش نیروهای مرزی ایران جهت پیشگیری از جاده کشی های طالبان در نقطه ی صفری مرز، وارد عمل شدند که یک موتر شان توسط طالبان مسلح توقیف و عساکر ایران را بازداشت گردیدند.
این اولین برخورد مرزی میان طالبان و دولت ایران نیست. قبل از این در مرزهای جنوب غربی کشور سه بار دیگر نیز برخوردهای میان دو طرف ایجاد شده است که در یک مورد آن طالبان اقدام به تجاوز به خاک ایران کردند.
به لحاظ سیاسی و رسانه ی موضعگیری های مقامات ایران نشاندهنده ی این است که طرف ایران تلاش دارد این برخوردها را بسیار سطحی و کمرنگ جلوه دهد. در هر مورد از این دست مقامات ایران گفتند؛ این برخوردها ناشی از عدم آشنایی جانب طالبان با تعاملات مرزی است. از جانب دیگر طالبان نیز اقلن به لحاظ رسانه ای سعی در کمرنگ جلوه دادن این برخوردها داشتند.
آیا میتوان این برخوردها را تا حد آشنا نبودن عساکر طالبان به حقوق و تعاملات مرزی تقلیل داد؟
با توجه به تکرار این تنشها و در مورد آخر اعزام یگان های زرهی ایران به منطقه ی مرزی، باید از ساده انگاری در برابر این تنش پرهیز کرد. واقعیت این است که طالبان متشکل از مجموعه گروه های تروریستی هستند که عقبه ی اغلب این گروه ها به پاکستان، کشورهای حوزه ی خلیج فارس و بعضی کشورهای دیگر دخیل در قضایای منطقه برمیگردد. در اوضاع پر آشوب منطقه، اوج گیری برخوردها میان کشور ها و خصوصاً تداوم جنگهای نیابتی میان بلاک تعدادی از کشورهای عربی و جمهوری اسلامی ایران از یکسو و از سوی دیگر تقابل کشورهای غربی با چنین و روسیه از، بحث ابزارهای های ارزان و موثر بازی را در این میدان بسیار داغ کرده است. طالبان به حیث یک گروه اجاره کار که در غالب اوقات وفادار به بالاترین قیمت است، مثل گذشته یک گروه کارآمد جهت اعمال فشار بر قوه های منطقه ای شناخته میشود. با اینکه مشخص است طالبان توان جنگهای جبهه ای را ندارد، اما تبحر این گروه در استفاده از شیوه های تروریستی و سطح دسترسی این گروه به افراد انتحاری میتواند برای هر کشوری در منطقه، تهدید جدی تلقی شود. بناً در بازی منطقه طالبان ابزار بسیار کارآمدی به حساب میآیند. سرمایه گذاری کشورهای عربی در مسیر تقویت طالبان و رابطه ی عمیق مذهبی میان دو طرف زمینه ی همکاریهای گسترده ی این گروه تروریستی را با کشورهای عربی مساعد ساخته است. اعمال فشار بر دولت افغانستان و پیگیری جریان فروپاشی دولت و واگذاری قدرت به طالبان توسط کشورهای عربی میزبانی شد. اکنون نیز تعدادی از نیروهای مسلح امیر نشین قطر در کابل مستقر هستند. بناً همه چیز اشاره بر سهولت و پیوند موثر همکاری جدی میان کشورهای عربی و طالبان را میرساند.
بعد از اشغال افغانستان توسط طالبان، علاوه بر اوج گیری بحران فقر در میان مردم افغانستان، طالبان نیز به بن بست اقتصادی مواجه گردیدند، چرا که هیچ کشوری حاضر نشد به افغانستان تحت مدیریت طالبان، کمک اقتصادی کند. اکنون طالبان از ابزارهای سنتی خود برای کسب درآمد و سرپا نگهداشتن تسلط شان استفاده میکنند. آنها در روزهای اخیر کشت و قاچاق مواد مخدر را در داخل کشور آزاد گذاشته اند. بناً به گفته های چند فرمانده ی طالبان، راهی دیگر برای شان نمانده است. با اینکه به لحاظ رسانه ای سعی دارند با جریان کشت مواد مخدر مخالفت نشان دهند، اما گزارشهای میدانی عدم صداقت طالبان را نشان میدهد. بناً طالبان با تکیه بر مواد مخدر، تلاش میکنند قسمتی از نیازهای اقتصادی خود را مرفوع سازند. از سوی دیگر طالبان ظرفیت بالای استفاده از ابزار تروریستی را دارند. این کالا در جنگ میان ایران و کشورهای عربی کالای ارزشمندی محسوب میگردد، چرا که در جنگهای جبهه ای کشورهای عربی در یمن، سوریه و عراق در برابر ایران دستآورد چندانی نداشتند. علاوه بر اینکه دستآورد نداشتند، گاه و ناگاه پهپادهای حوثی های یمن تا قلب عربستان سعودی و بعضی شهرهای امارات عربی رسیده است. بناً در بازی پیچیده میان ایران و کشورهای عربی، طالبان به دلیل نزدیکی، خصوصاً قرابت خوانش دینی، میتوانند در راستای سیاست عربها، علیه ایران فعال شوند. پر واضح است که دست کشورهای عربی در پرداخت به چنین پروژه های بسیار باز است. طالبان به پول نیاز دارند و کشورهای عربی به نیروی که بتواند برای ایران دردسر ایجاد کند.
قدر مسلم این است که حملات طالبان به ایران و ایجاد تنشهای مرزی ریشه در داد و ستد طالبان با کشورهای عربی دارد. این کشورها به قصد بازکردن یک جبهه ی دیگر در شرق ایران، جهت اعمال فشار، طالبان را به خدمت گرفته اند.
در این راستا ممکن بشود مسایلی دیگری را نیز اضافه کرد، اما چیزی که بیش از همه عریان است، این است که تنش طالبان با ایران پایان نخواهد گرفت. این تنش ها در واقع پروژه هایست که طالبان برای تمویل خود از کشورهای عربی گرفته اند. در صورت اندک دستآورد طالبان در این تقابل، سطح پروژه ها به لحاظ اقتصادی و هجم مالی و شاید تسلیحاتی ارتقا خواهد یافت که در آن صورت باید از بحران دیگری در منطقه سخن گفت.