طالبان خروج مردم را از کشور منع کرده و اعلام کردند همه باید در کشور بمانند. همزمان عملیات گسترده بازرسی خانه ها در کابل و بعضی ولایات در شمال کابل جریان دارد.
دو پرسش مهم در رابطه با آنچه طالبان در افغانستان انجام میدهند مطرح است. اول اینکه آیا واقعاً طالبان با خروج مردم از افغانستان مشکل دارند؟ و دوم اینکه بازرسی خانه ها با چه هدفی انجام میشود؟
بعد از اشغال افغانستان توسط طالبان کشتار کارمندان دولتی و اعضای نیروهای مسلح دولت ساقط شده آغاز شد. طالبان در چند ماه گذشته هزاران تن از این افراد را یا به زندان برده اند یا کشته اند. این کشتارها در حالی انجام میگیرد که رهبر بی آدرس این گروه فرمان عفو عمومی را در همان ابتدای اشغال افغانستان صادر کرد. فرمانی که هرگز جدی گرفته نشد و به نظر میرسد یک فریب برای شناسایی افراد تحت تعقیب بوده است. به همین ترتیب در پس جا ماندن تعداد زیادی از افراد همکار با نهادهای خارجی و نیروهای بین المللی در افغانستان، طالبان به بهانه های مختلف امکان خروج را از بین برده اند. صدور حکم ممنوعیت خروج از افغانستان میتواند با دو هدف انجام شده باشد. اول گرو گرفتن همکاران نهادهای خارجی برای باج گیری از کشورهای غربی. طالبان تصور میکنند که با گرو گرفتن این افراد میتوانند به کشورها اعمال فشار کنند تا از یکسو امکانات اقتصادی اختصاص یافته ی خارجی در زمینه ی کمکهای انسانی به مردم را در کنترل خود قرار داده و منابع غربی را مجبور به پذیرش شرایط طالبان برای مصرف کمک ها سازند و از سوی دیگر امکان دست یافتن به افراد تحت تعقیب شان را به لحاظ زمانی داشته باشند. در واقع طالبان هم به دستیافتن به پول و هم کمایی کردن زمان بیشتر جهت ردیابی افراد در پی ریزی این حکم توجه دارند. هدف دیگر طالبان از صدور فرمان ممنوعیت خروج یافتن پاسخ در مورد عدم شناسایی رسمی حاکمیت شان از جانب دیگر کشورهاست. هرچند این هم به نوعی گروگان گیری است، اما تصوری که طالبان از جهان و روابط بیرونی و بین المللی دارند، به شدت یک تصور مبتنی بر زور و اعمال فشار است. مسئله این است که آیا طالبان با گروگان گیری میتوانند جهان را وادار به مطابعت از شرایط خود سازند یا نه؟ واکنش منابع مختلف غربی به این دستور طالبان بسیار صریح و واضح است. آنها بر اساس یک رشته پرنسیپهای مشخص عمل طالبان را در زمینه های مختلف رصد میکنند. شاید این دغدغه که سرنوشت افراد گرو مانده در ساحه ی تحت تسلط طالبان چه میشود، برای شان مهم باشد، ولی از آن مهمتر نگرانی هایست که جهان در پس اشغال افغانستان توسط طالبان نسبت به قوت گیری گروه های تروریستی در افغانستان دارند. گزارش ها حکایت از رابطه ی تنگاتنگ طالبان با گروه القاعده و بسیاری گروه های تروریستی بین المللی دیگر دارد که جهان را به شدت نگران میسازد. مشخص است که جهان به آسانی و آنهم تحت فشار طالبان تن به پذیرش خواسته های این گروه نخواهد داد. دستان طالبان هم در حوزه ی دیپلماسی و هم در حوزه ی دستآوردهای داخلی بسیار خالی ست. با چنین دستان خالی و نشان دادن چنگ و دندان به جهان گمان نمیرود که این گروه خطرناک بتواند به نتایج مطلوب برسد.
در مورد پرسش دوم باید به منازعات داخلی افغانستان توجه کرد. بازرسی خانه ها در مناطق مشخص که مربوط به اقوام مشخصی است صورت میگیرد. پر واضح است که چنین عملیات گسترده چنانچه طالبان مدعی هستند با هدف دستگیری اختطافگر ها و بزهکارها نیست. شاید دو هدف بسیار برای طالبان در این طرح جدی باشد. اول تحقیر قوم تاجیک که امکان ایستادگی در برابر نیروهای مهاجم طالبان را دارد. تاجیک ها خلاف دیگر اقوام تحت ستم، امروز هم سنگرهای مبارزه دارند و هم فعالیت های نظامی شان برای طالبان بسیار ترس آور دیده میشود. طالبان با تحقیر این قوم قصد شکستن اراده ی شان را در زمینه ی مقابله با گروه حاکم دارند. این تحقیر بسیار آگانه انجام میشود. باور طالبان این است که اگر بر مردم غیرنظامی تاجیک فشار وارد شود، نهایت تاثیرات اش را روی سنگرهای جنگی این قوم خواهد گذاشت و جنگجویان این قوم با هدف کاهش فشار بر مردم شان، دست به عملیات های کمتری خواهند زد. دلیل دیگر پی ریزی این عملیات نفرت عمیقی ست که نخبگان پشتون از قوم تاجیک دارند. طالبان پیشقراولان تفکر پشتونیزم در معادله ی سیاسی افغانستان هستند. پشتونها با جمع کردن تمام توان شان دراقشار مختلف، در چارچوب یک گروه تروریستی در پی اقامه ی روایت تاریخی تمامیتخواهانه ی خود هستند. روایتی که در سالهای اخیر خصوصاً در بیست سال گذشته با آمدن سنجه ی انتخابات مشخص شد اکثریت قاطع با غیر پشتونهاست و حدود ۷۵ درصد مردم کشور متعلق به اقوام غیر پشتون میباشند. این برای طالبان که خلاصه ی روایت پشتونیزم در افغانستان هستند بسیار خطرناک تلقی میشود. تحقیر تاجیک ها دقیقاً با هدف شکستن اراده ی مقاومت در میان این قوم است. همزمان برای ایجاد وحشت در میان تاجیک ها، طی این طرح تعدادی از جوانان تاجیک که ممکن است توان جنگیدن را داشته باشند، بازداشت میشوند. در واقع نوعی گروگان گیری ست که طالبان به وسیله ی آن جبهه ی مقاومت ملی افغانستان را میتوانند تحت فشار بگذارند. همچنین در مرحله ی بعدی در صورت بروز جنگ و به اسارت رفتن طالبان به دست نیروهای جبهه ی مقاومت، این زندانیان غیر نظامی را با اسیران نظامی شان مبادله کنند. برخوردی به شدت غیر انسانی و تروریستی که فقط گروه های خطرناک وحشت افکن به آن متوسل میشوند. در گذشته نیز طالبان از این شیوه ها زیاد استفاده کرده اند.
آنچه لازم به یادآوریست این است که به دلیل اینکه بحث دفاع برای جبهه ی مقاومت و اقوام تحت ستم افغانستان کاملا با امر بقای شان مرتبط است، با چنین سیاستهای تروریستی که طالبان دنبال میکنند، اصل جریان مقاومت متوقف نخواهد شد. اتفاقاً این برخوردها انگیزه ها برای مقاومت را در بین مردم بیشتر میسازد و نفرت نسبت به عملکرد سردمداران پشتون را در برابر اقوام دیگر عمیق تر خواهد ساخت. نفرتی که ممکن است روزی در وجود خشونت های بسیار ویرانگر علیه سردمداران و جنگجویان پشتون بروز کند و تاوان زیاد از سردمداران پشتون بستاند
