قسمت اول
نویسنده : سهراب راستین
تاریخ ده میزان بود که دو باره عزم سفر به پنجشیر کردم. این بار نیز مثل گذشته، خبری از جوش و خروش همیشگی مردم در پنجشیر نیست. مگر تعدادی از مردم به خانههای شان برگشتهاند. صمیمیتهای گذشته دیده نمیشود. دهکدههای پر ازدحام دیگر جنب و جوش ندارند. چهرههای ساکنان دره، پلاسیده، ذهنها مکدر و گردنهای خمیده، هزاران ناگفته از درد هایش دارد. مردم هر طرف روایت از جنایت و ظلم طالب دارند. هر که به نحوی داستان از تیرباران، بازداشت، شکنجه و آزار اذیت مردم توسط طالبان میگوید. پنجشیریان پژمرده و غمگین اشک میریزند و افسوس به حال شان میخورند. آنها میگویند”ِّمیمُردیم، مگر این روز را نمیدیدیم”. درهایکه در ۲۵ سال گذشته، ولایت امن افغانستان بوده و میزبان هزاران گردشگر داخلی و خارجی بود.حدود پنج ماه میشود که زیر چکمه طالبان است و آزادی از مردم گرفته شده است.
- آزار و اذیت مردم و داخل شدن به منازل مسکونی
همانگونه که از جنایت طالبان از ولایتهای دیگر گزارش میشود، طالبان جنایتهای نابخشودنی را در پنجشیر نیز مرتکب شدهاند. طالبان پنجشیریان را در بسیاری ایستهای تلاشی، بازرسی بدنی کرده و در بعضی مناطق به منازل مسکونی با زور داخل شدهاند. در مناطقی از حصارک، مَرِشتان، عمرض، بازارک، خینج، بادقول، حصه اول، پریان، حصه دوم، شُتل، و دربند دروازههای منازل مسکونی را شکسته و داخل خانهها شده و بسیاری از اموال مردم را دزدیدهاند. همینگونه مردم را در بسیاری از مناطق پرس و پال بیمورد میکنند. برای مستند سازی بدون کمره و تیلفون به مناطق رفتیم و دیدن کردیم.
محمدامین، باشنده منطقه عمرض ولسوالی خینج پنجشیر، میگوید که به بهانه تلاشی منازل مسکونی و جمعآوری سلاح، طالبان داخل خانههای مردم شدند که با واکنش باشندهگان محل مواجه شده و به گفته او در نتیجه درگیری چندین تن از طالبان و باشندههای محل کشته و زخمی شدند. او گفت: «طالبان بدون درنظرداشت موجودیت افراد ملکی، نظامی و بانوان به منازل مردم ملکی توسط اسلحه سبک و سنگین شلیک کرده و همچنان یورش فزیکی آوردند که در نتیجه آن ۸ تن از باشندههای محل جان باختند و چندین روز جسدهای آنها در منطقه باقی مانده بود. طالبان به مردم اجازه پالیدن و دفن کردن اجساد را نمیدادند. بعضی جسدها درفضای باز گندیده شده بود. بیشتر از همه قریه «چارو» دهکدهای از عمرض را زیر آتش گرفتند و مردم را به خاک و خون کشانیدند. امین میگوید برخورد هیچ انسانی چنین نمیباشد.»
علیجان از مرکز پنجشیر میگوید: «بعد از جنگ و شکست پنجشیر، از ترس و وحشت طالب به کوهها پناه بردیم که در جنگ کشته نشویم. دو روز گذشت، در کوه امکانات برای بود وباش نبود، گرسنگی مجبور ما ساخت که بیایم به منطقه، همراه دو نفر از جوانان منطقه آمدیم به قریه رحمان خیل، تشویش از خشکیدن مزارع و جان باختن حیوانات نیز بود، همه را رها کرده رفته بودیم، رفتیم تا زمینها را آب بدهیم و از حیوانات خبرگیری کنیم. طالبان در منطقه ملسپه گرفتار ما کردند. هر قدر تلاش کردیم که ملکی هستیم، قبول نکردند. من ریشم را تراشیده بودم، ولی دوستان دیگرم ریشدار بودند. آنها را زیاد اذیت نکردند، اما به من بسیار مزاحمت کردند. نزدیک بود کشته شوم. یکی از طالبان سه بار میل کلاشنیکوف را بر شقیقهام ماند تا شلیک کند، ولی یکی دیگر از رفقایش اجازه این کار را نداد. یکی از طالبان میگفت بزنم، مغزت را باد باد کنم، کی پرسانت میکند؟ بعد از سپردی کردن یک شبانهروز زندان در یک کانتینر آزاد شدیم، حدود ۲۰ نفر در آن کانتینر نگهداری میشدند، سه نفر رها شدیم، از ۱۷ نفر دیگر که اکثر چهرههای آشنا و از منطقه بودند پنج ماه میشود خبری نیست”.
۲- ممنوعیت استفاده از تیلفون هوشمند و قطع آنتنهای مخابراتی
طالبان اکثر مواقع هنگام ورود، گشتزنی و بیرون شدن مردم از پنجشیر، تلفنها را بررسی میکنند. در صورت کوچکترین شک و یافتن عکسهای نظامی، عکسهای احمدشاه مسعود، مردم را بازداشت و مورد شکنجه قرار داده و حتا تیرباران میکنند. عبدالحی یک تن از رانندهگان مسافرکَش که باشنده اصلی ولسوالی آبشار پنجشیر است، میگوید: «طالبان در چندین منطقه چکپاینت دارند و در صورت کوچکترین شک تلفنهای مردم را میبینند. در صورت پیدا شدن عکسهای نظامی از آرشیف تلفن، مجازات سنگینی در پیدارد.»
وی گفت: «چندین تن از جوانان ولسوالی آبشار و دره را در منطقه دالانسنگ، دوآب، پاراخ و سریچه (مقبره احمدشاه مسعود) که بسیاری وقتها محل چکپاینتهای طالبان است، از موتر پایین کرده و با دیدن تصاویر نظامی ها لتوکوب کردند. بعضی را با خود برده و هنوز از سرنوشت آنها خبری نیست، صادق امید و برادرش دو تن از جوانانی اند که طالبان برده و حدود چهل روز نزد طالبان بودند، با واسطههای زیاد دوباره آزاد شدند.»
همینگونه حدود دو هفته در جریان اشغال پنجشیر شبکههای مخابراتی توسط طالبان قطع شده بود و ارتباط میان مردم وجود نداشت.
۳- جنایات بشری – قتل عام مردم
طالبان صدها تن از افراد ملکی و نظامی را در مناطق عنابه ، حصارک، رحمانخیل، رُخه، آبدره، زمانکور، دَربَند، ِفراج، عمرض، خَارو، پُشغُور، بادقول، مَلسپه، دَشتَک، باغ سُرخ، فراج، دربند، شابه، بازارک، و پنجپیران تیرباران کرده و بسیاری را در گورهای دستهجمعی دفن کردهاند. تازه ویدیوها و تصاویر آن در صفحات مجازی نشر شده است. هنوز از بسیاری گورهای دستهجمعی گزارش نشدهاست. در آیندههای نه چندان دور این جنایتها مستند خواهند شد.

۴- کشتار افراد ملکی
محمد عظیم، پرویز، کفایت، ذکرالله، روحالله سنگی، شمسالدین، محیالدینعمرضی، نور محمد عمرضی، محمد تمیم از خینج،، محمد آقا از عنابه، اکرامالدین عمرضی، مجید عمرضی، مسعود عمرضی و دو نفر از بانوان دهقانکار از زمانکور، گلمیر صالحی، بابه جان، محمل گل تعدادی از افراد ملکی بودند که توسط طالبان به تاریخهای مختلف تیر باران شدند. نظر به گفتههای مردم صدها تن توسط طالبان تیر باران شدهاند که هنوز هویت همه مشخص نشدهاست. این افراد ملکی بودند و بدون هیچگونه دلیلی تیرباران شدند. طالبان این افراد را در روز روشن در مزارع سبز، منازل مسکونی و جاده عمومی پنجشیر به رگبار بستهاند. طالبان اجازه کار رسانهای را در پنجشیر نمیدهند. حمل کمره به پنجشیر مجازات مرگ دارد و هیچ سازمان بین المللی و حقوق بشری هم وجود ندارد که تا به ساحه رود این جنایت ها را مستند کند.
یک تن از سرنشینان موتر میگوید: «شش نفر سوارموتر بودیم و طرف کابل میآمدیم. در باغ سرخ که رسیدیم، دو نفر از افراد طالبان ایستاد بودند. موتر را ایستاد کرده و بدون پرسان دو تن از باشنده گان منطقه مزگران ولسوالی دره را بنامهای” قاضی و محمد عظیم” برادرش را از موتر پایین کردند و گفتند با شما دو نفر کار داریم. چند قدم که در پسکوچهای رفتند، یکی از آنها میخواست توسط کلاشینکو به قاضی شلیک کند. در همین وقت قاضی یکی از افراد طالبان را با مشت زد و به زمین خورد. نفر دیگرش را برادر قاضی به مشت زد و به زمین افتاد. بعد از آن به سمت پایین دره و به داخل زمینهای زراعتی پا به فرار نهادند. چندین طالب از محل دیگر به سمت آنها دویده و دست به تیراندازی زدند. قاضی که تیز و چالاک بود، در میان مزارع جواری موفق به فرار شد، ولی برادرش که کمی چاق بود، نتوانست فرار کند. مرمی طالبان به پایش اصابت کرد و زخمی شد، بعداً تیربارانش کردند. آمدند و به ما گفتند که بروید اجساد آن دو نفر را بگیرید. رفتیم و یک جسد را پیدا کردیم. قاضی موفق به فرار شده بود و نتوانستیم پیدایش کنیم. بعد از چند روز خبر شدیم که زنده است، او از آغوش مرگ فرار کرده بود.»
در روزهای اخیر چندین جسد در منطقه بخشیخیل رخه، دشتک و بازارک نیز پیدا شده است که از کشتار مردم روایت مستند میکند. به گفته باشندههای محل، افراد تیرباران شده غیرنظامی بودند و وابستهگی به هیچ جریان سیاسی نداشتند. حتا چندین از باشندههای پروان را نیز در بازار رخه تیرباران کردهاند.
ادامه دارد….